مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » پکن نامه » پکن نامه 7– نظام مالی

پکن نامه 7– نظام مالی

2014-09-11

چین تا زمان اصلاحات یعنی آخر دهه هفتاد بانک نداشته و صرفا یک بانک مرکزی در وزارت فاینانس داشته ولی به تبع باز شدن اقتصاد کم کم بخش مالی هم گسترش یافت. گام به گام بانک ها، بورس­ها، بیمه­ها، موسسات مالی و غیره توسعه یافتند. دلیل آن هم این بود که به خوبی می دانستند برای توسعه چین نیازمند سرمایه و سرمایه گذاری هستند و باید نرخ پس انداز بالا رود و این کار صرفا با توسعه بخش مالی ممکن می شد. با شدت گرفتن رشد چین سعی کردند بخش مالی خود را به دنیا پیوند زنند و موسسات مالی خارجی مجال یافتند تا در چین فعالیت کنند و بعدا موسسات مالی چین اجازه یافتند تا در خارج از کشور شعبه بزنند. نکته مهم این است که همه این کارها بسیار آرام و تدریجی صورت گرفته است. چین از همان ابتدا نسبت به مشتقات مالی با بدبینی بسیار عمل کرد و به ارتباط بخش مالی با بخش واقعی تاکید داشت و در عمل هم بحران مالی آمریکا نشان داد که از این زاویه اقتصاد آمریکا آسیب پذیر بوده و بدبینی چینی­­ها به حق بوده است. در عین حال استاد ما می­گفت که اگر سطحی به آمار بخش پولی و مالی نگاه کنیم به نظر می رسد همه چیز ایده آل و عالی است (مثل درصد وام های معوق کمتر از 3 درصد است) اما اگر قدری عمیق شویم عمق فاجعه را در می یابیم. ظاهرا واقعیت این است که رشد سریع اقتصاد چین بسیاری از اشکالات این سیستم را تحت الشعاع قرار می دهد. رشد متوسط ده درصد اقتصاد موجب می شود حجم وام­های جدید پیوسته افزایش یابد به نحوی که درصد وام های معوق دائما رو به کاهش باشد. اگر احیانا رشد چین با افت شدیدی مواجه شود (مثلا چین با آمریکا بر سر همسایگانش اختلاف جدی پیدا کند)، در این صورت تمام ضعف ها و نواقصی که تا کنون پوشانده می­شد سرباز خواهد کرد. مبنای اساسی نظام نظارت پولی و مالی این کشور چند چیز است: جمع گرایی (در مقابل فردگرایی غربی)، اولویت به ثبات (برای کشوری مثل چین هیچ چیز به اندازه ثبات ارزش ندارد چون بی ثباتی در مقیاس این کشور یک کابوس جهانی ایجاد خواهد کرد)، هدف غایی سیاست ها توسعه باشد (چیزی که میراث دن شیائوپینگ است)، مداخله دولت در بازارها امری ضروری است. چین در دهه 90 نسبت به رشد سریع تر کشورهای جنوب شرق آسیا غبطه می خورد و بسیاری از نخبگان داخلی حرکت بطئی چین در باز کردن بازارهای مالی را تقبیح می کردند و آن را یکی از عوامل عقب ماندن نسبت به همسایگان موفق خود قلمداد می کردند اما وقتی بحران آسیای جنوب شرقی رخ داد و سرمایه هایی که به سمت آنجا سرازیر شده بود به سرعت خارج شد و این کشورها با بحران روبرو شدند، اعتماد به نفس نظام سیاست گذاری آنها نسبت به روش بطئی و تدریجی شان افزایش یافت. گفتیم که این تاکید بر حرکت تدریجی متاثر فلسفه آزمون و خطایی است که دن شیائوپینگ مطرح کرد. این جمله دن شیائوپینگ معروف است که گفته بود: وقتی می­خواهید از یک رودخانه عبور کنید که عمق آن را نمی دانید، کورمال کورمال سنگ­های زیرپا را امتحان می کنید تا مسیر خود را بیابید. در مسیر توسعه نیز باید همین کار را کرد. روشن است که به دلیل ابعاد غیرعادی جمعیت چین، هر خطا پیامدهای هولناکی به دنبال دارد و طبیعی است که این کشور در سیاست گذاری هایش محافظه کارانه عمل کند.