مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » نوشته های تلگرام » اشتراک لفظی مشروعیت و سوء برداشتهای آن

اشتراک لفظی مشروعیت و سوء برداشتهای آن

2017-06-18

✳️تصور کنید که فردی شربتی شیرین، گوارا و خنک را در آفتابه بریزد و به دیگران تعارف کند! معمولا افراد رغبت نمی کنند که آن را حتی امتحان کنند. سخنان اخیر آیه الله مکارم شیرازی به اعتقاد من سخنان بسیار نغز و درستی بود که در قالب تند و نامطلوبی مطرح شد و به همین دلیل بیشتر دافعه ایجاد کرد و زمینه ای برای اندیشیدن جدی به اصل حرف و دیدگاه-که از قضا خیلی مهم بود و شیوه پیوند دین و دمکراسی را نشان می داد- فراهم نکرد.

✳️راه اصلی پیوند اندیشه شیعه با مفهوم دمکراسی این است که در دوران غیبت چون دسترسی به معصوم وجود ندارد باید از مدلهای زمینی استفاده کرد و در میان مدلهای زمینی نیز مدل دمکراسی را انتخاب کرده ایم. لذا توسل به دمکراسی از دو جهت گزینه ای ناگزیر بوده است. هم از این جهت که دسترسی به معصوم نبوده و هم از این جهت که به قول چرچیل همه مدلهای بدیل دمکراسی بدیهای بیشتری نسبت به دمکراسی دارند. این معنا دقیقا در سخنان آیه الله مکارم وجود داشت ولی معکوس برداشت شد.

✳️در زمان معصوم نیز سیره امام علی نشان داد که ائمه اهل تحمیل خود نبوده اند گرچه خود را لایق تر و سزاوارتر از دیگران می دانستند ولی معتقد بودند تا وقتی مردم به ایشان اقبال نکنند حجت بر ایشان تمام نمی شود که بار مسئولیت حکومت را بپذیرد. به همین دلیل جمله معروف لو لا حضور حاضر وقیام الحجه بوجود الناصر یعنی اگر درخواست عمومی برای حضور من تا این حد زیاد نبود کار حکومت را قبول نمی کردم نشان می دهد که ائمه اهل تحمیل خود نبوده اند. حدیث مهمی که زمانی مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی خواند از قول پیامبر به حضرت علی بود نیز مقوم همین برداشت است.

✳️به تصور من ریشه بسیاری از این مناقشات به لفظ مشروعیت بر می گردد. لفظ مشروعیت در نزد علمای داخلی به معنی حقانیت برداشت می شود یعنی حجت شرعی صلاحیت حکومت و ولایت از کجا می آید. خوب روشن است که از دید فقه شیعه این امر از جانب خداست. مفهوم مشروعیت که در جامعه شناسی سیاسی مطرح شد بیشتر ناظر به مقبولیت است. ماکس وبر که این موضوع را نخستین بار مطرح ساخت به این بحث پرداخت که چه می شود که مردم یک حاکم را قبول می کنند. به اعتقاد ماکس وبر یا عملکرد فرد چنان ممتاز است که مردم حاکمیت او را تن می دهند (هرچند که ابتدا با زور حاکم شده باشد)، یا شخصیت کاریزماتیکی دارد که برجستگی این شخصیت افراد را به تن دادن به فرمان او سوق می دهد و یا سنت های جامعه افراد را متقاعد می کنند که فلان شخص حاکم باشد مثلا در نظام های وراثتی مردم در لزوم تن دادن به فرزند بزرگ پادشاه قبلی خیلی تردید نمی کنند. بالاخره هر چه باشد مقبولیت یعنی اینکه مردم باید حاکمی را به دلیلی که خود برای خود تصور می کنند قبول کنند و به آن شخص تن دهند. ممکن است دلایل مردم برای این انقیاد و تسلیم درست یا نادرست باشد و ممکن است اصلا ربطی به صلاحیت واقعی آن حاکم داشته یا نداشته باشد چون بیشتر از مقوله افکار عمومی و فرهنگ سیاسی است و به تصور مردم از حاکم بر می گردد نه به ویژگیهای واقعی و حقیقی شخص حاکم.

✳️حال اگر این تفکیک را قبول کنیم و به جای لفظ مشروعیت دو لفظ حقانیت و مقبولیت را به کار گیریم آنگاه خیلی از مناقشات منتفی می شود. حقانیت پیامبر و ائمه می تواند از جانب خدا باشد و خدا صلاحیت حکمرانی را به آنها اعطا کرده باشد ولی در عین حال لازم است تا مقبولیت حکمرانی را کسب کنند. این مقبولیت از جانب مردم می آید و خدشه ای به آن حقانیت نمی زند. اگر امام حقانیت حکومت داشته باشد ولی مردم به او اقبال نکنند (یعنی مقبولیت نیابد) آنگاه زمینه حاکم شدن امام فراهم نخواهد شد زیرا سیره ائمه تحمیل بدون مقبولیت نبوده است.