مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » نوشته های تلگرام » ادب برنده بودن و بازنده بودن

ادب برنده بودن و بازنده بودن

2017-06-06

✅دکتر سروش جمله معروفی دارد مبنی بر اینکه هر مقامی ادب خاص خود را دارد. برنده و بازنده شدن در عرصه رقابت سیاسی یک مقام است و ادب خاص خود را دارد. انتخابات یک رقابت سیاسی است و طبیعتا مثل هر رقابتی برنده و بازنده دارد. ✅ادب برنده بودن آنست که بازنده را تحقیر نکرد. از آن مهمتر آنست که خطوط قرمز بازنده را رعایت کرد و به صرف پیروزی اقدامی نکرد که برای بازنده باختن در یک رقابت، باختن در همه چیز باشد و مسئله رقابت سیاسی به انتخاب بین مرگ و زندگی تبدیل شود. بازنده به مطالبات حداکثری خود نخواهد رسید ولی این به آن معنا نیست که مطالبات حداقلی آنها نادیده گرفته شود. به اعتقاد شخصی من ادب برنده بودن آنست که حتی سهمی از قدرت برای بازنده به اندازه وزن سیاسی اش در نظر گرفته شود. چون چنین فکر می کنم نظام های انتخاباتی تناسبی را بهترین گزینه برای ایجاد همبستگی می دانم یعنی نظام هایی که کرسیهای مجلس و سپس کابینه را به تناسب آرای احزاب یا جریانها تقسیم می کند. ✅ادب بازنده نیز آنست که کل بازی را به هم نزند و تلاش نکند با ردیف کردن اتهامها و تهمتهای دروغ و تکرار آنها حلاوت پیروزی را در کام برندگان تلخ کرده و ناراحتی شکست را به عقده انتقام تبدیل کند. رقابت سیاسی باید مثل بازی المپیک باشد که معلوم است همه اول نمی شوند و به تدریج همه حذف می شوند ولی همه تیم ها برگزاری المپیک و شرکت در آن را جشن می گیرند! ادب بازنده بودن آنست که حق برندگان برای تحقق خواست شان در چارچوب قانون به رسمیت شناخته شود و این فرصت به آنها داده شود تا آنها برنامه خود را پیاده کنند و از سنگ اندازی و مانع تراشی خودداری شود. ✅اگر با این عینک به انتخابات سال 1384 نگاه کنیم مشخص می شود که جریان اصولگرا ادب پیروزی نداشتند. هرچه توانستند برسر اصلاح طلبان در آوردند. آنها تنها به اخراج مدیران سیاسی اکتفا نکردند بلکه یک تصفیه اساسی در ادارات، دانشگاه ها و کلیه بخشها صورت دادند. تا جایی که مجوز کتابهایی که قبلا مجوز داده شده بود برای ناشرانی که جزو بازندگان بودند گاه تا سالها به تعویق انداخته می شد. عقب تر که برگردیم ادب برد و ادب باخت در هیچ سمت و در هیچ حد رعایت نشد (مگر با استثناهایی). بگذریم. ✅از آن زمان راه زیادی را آمده ایم نزدیک به چهل سال! در زندگی روزمره این تصور هست که آدمی بعد از چهل سالگی از پختگی لازم برخوردار می شود. در مورد حکومت نیز چهل سال سعی و خطا و تجربه کسب شده و انتظار می رود حکومت در چهل سالگی اش از پختگی یک مجموعه چهل ساله برخوردار شود. همه شواهد نشان می دهد که جامعه ایران در تمام شئون و حتی در سپهر سیاست که ضلع عقب مانده آن بود در حال پیشرفت است. پیشرفتی که استمرار دارد گرچه نوسانهایی داشته است اما مهم آنست که حرکت جامعه رو به پیش است. تنها مشکل آنست که سرعت پیشرفت کمتر از صبر و انتظار نسل فعلی است. تحولات سریع IT انتظارات نسل ما را بالا برده است و همین تفاوت سرعت پیشرفت با نرخ مورد انتظارات، زمینه نارضایتی را ایجاد کرده است. چه باید کرد؟ در سمت حاکمیت باید ادب پیروزی و ادب باخت رعایت شود و انتخابات به بزنگاهی برای کسب انرژی مجدد برای سرعت بخشیدن به پیشرفت تبدیل شود. آیا به لوازم آن پای بند هستیم؟ ان شالله که اینطور باشد