2017-05-31
آیا دین با توسعه اقتصادی مشکل دارد؟ روشن است که دین به فقرو بدبختی که در شرایط توسعه نیافتگی رایج است راضی نیست و معتقد است مشکلاتی که در وضعیت بیرونی انسانها وجود دارد مانعی برای تکامل درونی است. حداقل از پیامبر این حدیث معروف است که کاد الفقر ان یکون کفرا یعنی نزدیک است که فقر به کفر بینجامد. اما ساده انگاری است اگر تصور کنیم مسئله به همین جا ختم می شود. واقعیت آنست که نگاه دین به توسعه اقتصادی حمایتی مشروط است نه نامشروط! شاید بهترین قطعه ادبی که این پیچیدگی را نشان دهد حکایت سعدی در گلستان تحت عنوان جدال سعدی با مدعی است. در این حکایت فردی درویش است که بدگویی ثروتمندان را می کند و می گوید ثروت افراد را از راه حق بیرون می کند و شهوت گناه را دامن می زند و ... . سعدی علیه الرحمه با وی در می پیچد که غنا و ثروت امکان احسان و دستگیری از فقرا را فراهم می کند مضاف بر اینکه آرامش خاطر برای عبادت مهیا می دارد. مناقشه سعدی با شخص مدعی در موافقت و مخالفت با نسبت ثروت و دین بالا می گیرد و آنها دست به گریبان می شوند و نهایتا به نزد قاضی می رسند. قاضی می گوید که هر دو درست می گویند. ثروت هم امکان احسان و بخشش را فراهم می سازد و هم آتش دنیاخواهی را شعله ورتر می سازد. http://ganjoor.net/saadi/golestan/gbab7/sh19/ پیش قراول کسانی که مشروط بودن حمایت دین از توسعه اقتصادی را بیان کردند شاید کسانی باشند که اصطلاحا سنت گرایان خوانده می شوند. رنه گنون، سید حسن نصر، شووان از این دسته هستند. آنها چند دهه قبل نقد خود را بر مدرنیته مطرح ساختند. در ارزیابی من آنها معتقد بودند بنای مدرنیته که در بادی امر بسیار رفیع، با عظمت و بزرگ می نماید با دو نقطه ضعف اساسی روبروست: 1) حل نشدن یک مسئله درونی، 2) ایجاد یک مسئله بیرونی در درون انسانها مهمترین مسئله آدمی که به رغم مدرنیته و پیشرفتهای اقتصادی حل نشده و حتی بدتر گردیده آرامش، رضایت و شادی است. توسعه اقتصادی چیزهای زیادی را به افراد داده است مثل امکانات زندگی مدرن ولی یک چیز اساسی را از آدمی گرفته است و آن مفهوم قناعت است. مفهوم قناعت به تعبیر دکتر سروش به کلی در نظام تجدد مفهومی غایب است. تجدد با حذف این مفهوم و مفاهیمی که در منظومه آن قرار داشتند مفهوم حرص اشباع ناپذیر، رقابت و مقایسه اجتماعی را جایگزین کرده است. این جایگزینی موجب شده تا متغیرهای مهمی چون آرامش، رضایت درونی و شادی از دست برود. در جهان جدید تدابیر مصنوعی برای جبران این امور پیشنها شده که یکی از آنها دیسکوتک است که یک خوشی موقتی فراهم می کند اما معلوم است که این روشها نمی تواند جایگزین آن امور اساسی شوند. در بیرون نیز عطش سیری ناپذیر انسانها موجب شده تا انسانها به جان طبیعت بیوفتند و تا جای ممکن از شیره طبیعت بمکند. تخریب محیط زیست ارمغان مدرنیته و توسعه اقتصادی بوده در حالیکه در گذشته انسانها خود را با طبیعت وفق می دادند و سبک زندگی سازگار با طبیعت را انتخاب می کردند. نکته جالب توجه این است که اخیرا پاپ مجموعه سخنانی در مورد نظام سرمایه داری منتشر کرده که موضوع یک جلسه مصاحبه سایت گفتگوهای اقتصادی قرار گرفته است. در آن کتاب از پاپ نقل شده که هدف خدا از خلقت این نبوده که آدمی بیش از حد از طبیعت مصرف کند. از دیدگاه دین اصولا انسان خلق نشده که مصرفش را حداکثر سازد. وی ملامت کنان به انسانها یادآور می شود که آنها باید در نحوه رفتار خود با دیگران اعم از دیگر انسانها و طبیعت تجدیدنظر کنند. http://www.econtalk.org/archives/2017/03/robert_whaples.html استاد ملکیان هم در سالهای اخیر پیوسته روی این معنا تمرکز داشته اند. امیدوارم خوراک خوبی برای تامل باشد.