2017-05-18
برخی بیان می کنند که مگر این رای ها چقدر تاثیر دارند؟ واقعا این سطح از تغییرات برای شما کافی است؟ آیا دلتان را به تغییرات اندکی که وجود روحانی یا خاتمی ایجاد می کند خوش نکرده اید؟ آیا سطح مطالبات خود را نازل نکرده اید تا به همین جا راضی شده اید؟ پاسخ من با چند مقدمه مشخص می شود: 1- تغییرات اجتماعی و سیاسی تنها با مشارکت بخش قابل توجهی از مردم ممکن می شود. 2- اصلی در مالی است که می گوید میان ریسک و بازده تناسب هست یعنی کار پر ریسک پربازده هم باید باشد و برعکس 3- اصلی در اقتصاد است که می گوید میان منافع و هزینه ها هم معمولا تناسب است یعنی منافع بزرگ معمولا با هزینه بزرگ همراه می شود و گرنه فرصت های سودمفت بردن ایجاد می شود (آربیتراژ) 4- اصل دیگری در روانشناسی است که می گوید اکثر انسانها ریسک گریز هستند با این چهار مقدمه یک بار دیگر به مسئله نگاه می کنیم. اگر کسی دنبال تغییرات بزرگ باشد باید به سراغ انقلاب و این فعالیت ها برود ولی روشن است که این امور هم ریسک زیاد دارند و هم هزینه زیاد ولی اگر محقق شوند احتمالا راه برای تحقق مطالبات را در سطح زیاد فراهم می کنند. اما ریسک زیاد آن موجب می شود تا اکثریت مردم که ریسک گریز هستند در این کار مشارکت نکنند. به همین دلیل سطح مشارکت کاهش می یابد و به سختی حداقل مشارکت لازم برای پیروزی آن فراهم می شود. بگذریم که تجربه انقلاب ها نشان می دهد بالا گرفتن خشونت و احساسات می تواند تبعات بلندمدت منفی به همراه داشته باشد و خیلی از مطالبات محقق نشود. اصلاحات با رای دادن یعنی گزینه کم هزینه را انتخاب کردن و چون این کار هزینه و ریسک کمی دارد اکثریت افراد در آن مشارکت می کنند اما باید توجه داشت و منطقی بود چون هزینه کم می دهیم انتظار منافع زیاد نداشته باشیم. بالاخره باید بین هزینه و منافع نیز تناسبی باشد. خوشبختانه تجربه نشان داده که مشارکت زیاد کمک می کند تا منافعی که حاصل می شود خیلی بیشتر از آن منفعتی باشد که از هزینه کم رای دادن می توان انتظار داشت. لذا با انتظارات منطقی به سراغ صندوق رای می رویم. هزینه کمی به اندازه رفتن به پای صندوق می دهیم ولی منافعی چند برابر آن هزینه دریافت می کنیم گرچه شاید این منافع با انتظارات و آمال فاصله داشته باشد. https://telegram.me/ali_sarzaeem