2017-05-09
✅مدتها منتظر بودم تا آقای رئیسی برنامه عملی خود برای اداره کشور را عرضه کند و با توجه به اینکه خیلی دیر برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی کرد این تاخیر را تا حدی انتظار داشتم. بگذریم که این هم از مشکلات نظام سیاسی است که فرد در دقیقه نود تصمیم می گیرد که آیا به این عرصه وارد شود یا نه و بعد بدو بدو دنبال جمع تیم و نوشتن برنامه می رود. بالاخره گفتگوی خبری یکشنبه شب مجالی بود تا آقای رئیسی برنامه های خود برای اداره کشور را عرضه کند. بیایید یک بار دیگر رئوس برنامه های وی را با هم مرور کنیم: فعال کردن کارگاه های نیمه تعطیل/فعال کردن کارگاه های تعطیل (سالی 25 درصد آنها احیا شوند)/توجه به ساخت مسکن روستایی/ایجاد رونق در ساخت و ساز بافت های فرسوده/ فعال کردن اقتصاد سواحل/ ایجاد مسکن کرامت (!!!) با منابع حاصل از اقساط مسکن مهر/ دادن تسهیلات مسکن به کم درآمدها/ حمایت از مسکن سازی با حذف مالیات مسکن/ هدایت نقدینگی به فعالیت های اشتغال زا و مولد ✅نکته اساسی در ارزیابی آن این است که اینها برنامه نیستند بلکه وعده هستند و بین برنامه و وعده فرق زیادی است. آقای رئیسی برنامه ارائه نکرد چون ندارد بلکه برنامه نمایی کرد! در یک برنامه شما باید تصویر واقع بینانه از منابع موجود داشته باشید و وقتی سوال کنید که پول آن چقدر می شود و چگونه آن را تامین می کنی برایش پاسخ داشته باشی. بله واقعیت آنست که رئیسی نیز مانند قالیباف همان استراتژی احمدی نژاد در سال 1384 را دنبال می کند یعنی نمایش داشتن برنامه اما آنچه واقعیت است نداشتن هر گونه برنامه برای اداره کشور است. باطل السحر این وعده های توخالی صرفا چند سوال ابتدایی است: چگونه می خواهید کارگاه های تعطیل شده و یا نیمه تعطیل را فعال کنید؟ آیا می خواهید از بودجه دولت از آنها محصول خریداری کنید؟ آیا پولش را دارید؟ آیا می خواهید مردم را مجبور به خرید آنها کنید؟ آیا می خواهید مرزها را ببندید تا صرفا کالای تولید داخل در برابر افراد باشد و حق انتخابی نداشته باشند؟ آیا می خواهید رقابت بین کالای داخل و خارج وجود نداشته باشد تا تولید داخل رونق بگیرد و اشتغال ایجاد شود؟ در مورد مسکن روستایی پول ساخت 200 هزار واحد روستایی را از کجا تامین خواهید کرد؟ بافت فرسوده را چطور می سازید؟ تازه شما می خواهید درآمد دولت را از محل مالیات کم کنید با این تخفیفها. چطور بودجه دولت را جمع می کنید؟ بی پرده آخر کار را برای شما آشکار کنم. اگر خدای ناکرده ایشان رئیس جمهور شود بعد از مدتی همه ادعاها و اداها کنار می رود و آنها به سراغ چند راه متعارف می روند: 1) دستبرد به صندوق توسعه ملی یعنی پول نفتی که در آنجا ذخیره شده، 2)فشار بیشتر به بانکها با تشدید تسهیلات تکلیفی و وخیم تر کردن وضعیت شبکه بانکی، 3) استقراض از بانک مرکزی و به اصطلاح چاپ پول. بله همه راهها به رم ختم می شود کما اینکه احمدی نژاد هم وقتی درآمد نفت را تا آخرین قطره خرج کرد یاد منابع بانکها افتاد و وقتی آن منبع را نیز خالی کرد نهایتا به سراغ بانک مرکزی رفت. ✅از خود آقای رئیسی که هیچ انتظاری نمی رود از عدد و رقم سر در بیاورد. اشکال متوجه فرهاد رهبر است که ظاهرا اقتصاددان است و مغز متفکر تیم ایشان به حساب می آید. وی قاعدتا در یک سالی که در سازمان برنامه بوده دیده فردای روز رای گیری حساب ها باید با هم بخواند و بودجه بسته شود! وعده فروشی و برنامه نمایی چرا؟ برای سوار شدن به اسب قدرت! اشتباه نکنید اسبی نیست که وسوسه اش شوید. کوه مشکلات پیش روست! خوشمان بیاید یا نیاید مسئله ما از گذشته تا اطلاع ثانوی انتخاب بین عقلانیت در اداره کشور و عدم عقلانیت است و این ترجمه همان است که پیوسته تکرار می کنم: تا از شر پوپولیسمی که در درون ذهن و ضمیر جامعه مان است رها نشویم نمی توانیم مسائل سخت مان را حل کنیم.