مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » نوشته های تلگرام » مهندسی اقتصاد و توسعه

مهندسی اقتصاد و توسعه

2017-05-02

 وقتی قطار مدرنیته به راه افتاد تمدن ما و دیگر تمدنها در خواب غفلت بودند و وقتی چشم گشودند با تمدن غرب که توسعه پیدا کرده بود مواجه شدند. اولین بروز این پیشرفت تکنولوژی بود. لذا اولین برداشتی که ایجاد شد این بود که تجدد و پیشرفت همان رشد تکنولوژی است. اما واقعیت این است که تکنولوژی تنها یا مهمترین عامل پیشرفت غرب نبوده بلکه حتی می توان ادعا کرد که محصول پیشرفت غرب است! آنچه راه پیشرفت غرب را باز کرد نظام حقوقی – اقتصادی – سیاسی ای بود که راه را برای کارآفرینان باز می کرد. البته روشن است که پیشقراول این تحولات فیلسوفانی بودند که با اندیشه های روشنگری زیست دیگرگون را امکان پذیر قلمداد کردند. مقصود از این حرف آنست که اگر نظام حقوقی ای نباشد که از یک نوآوری حمایت نکند و اجازه کپی کردن بدون رضایت را ندهد نوآوری ممکن نخواهد شد. اگر یک نظام اقتصادی نباشد که رقابت را تشویق کند، بنگاه ها و افراد به سمت نوآوری پیش نمی‏روند. اگر یک نظام سیاسی درستی نباشد که مانع نشود تا فضای فعالیت اقتصادی با فشارهای سیاسی و امنیتی مختل نشود رشد تکنولوژی رخ نخواهد داد. سامان نظام حقوقی-اقتصادی و سیاسی است که میوه توسعه و رشد تکنولوژی و رفاه را به دنبال می آورد. اینها اموری هستند که وقتی به خارج می روید به چشم نمی آیند چون از جنس امور سخت افزاری و فیزیکی نیستند بلکه از جنس امور نرم افزاری هستند. این امور تار و پود جوامع توسعه یافته را به هم بافته و قوام آنها را تضمین کرده است. کشور ما هنوز که هنوز است در حال کشف و شناخت مدرنیته و تجدد و دلیل پیشرفت غرب و عقب ماندگی دیگران از جمله خودمان است. بسیاری از مدیران کشور ما هنوز تصور می کنند که گره توسعه نیافتگی کشور در تکنولوژی است. خیلیها فکر می کنند که هرچه ماشین تراشهای خودکار (CNC) بیشتری در کشور باشد صنعت شکوفاتر خواهد شد. برخی گمان می کنند که هرچه اینترنت فراگیرتر باشد کشور توسعه یافته تر خواهد شد. این تفکری است که مهندسی اقتصاد را راهگشای عقب ماندگی ایران می داند اما من توسعه را اصلاح تاروپودی می دانم که با چشم دیده نمی شود. این تار و پود همان نظام حقوقی- نظام اقتصادی و نظام سیاسی است. کشور ما از زمان انقلاب به این سو محل تعارض این دو نگرش است و همیشه نگرش اول یعنی نگرش مهندسی اقتصاد و اجتماع غلبه داشته است اما تجربه ما نشان داده که هرچقدر هم پول نفت بیاید و با آن تکنولوژی وارد کنیم بازهم توسعه یافته نخواهیم شد اگر آن بخش مهمتر را اصلاح نکنیم. مقاله اخیر دکتر پسران، دکتر صالحی اصفهانی و کامیار محدث نشان داد که سطح تکنولوژی در ایران هم پای جهان جلو رفته ولی باز هم میوه توسعه را ثمر نداده است. به اعتقاد من قالیباف نماد آشکاری از تفکر مهندسی اقتصاد است. او قربانی تفکری است که مقهور تکنولوژی شده است ولی او در این امر تنها نیست. همه کسانی که گمان می کنند هر چه تکنولوژی بیشتری به کشور بیاید کشور پیشرفته تر می شود قربانی هستند. قالیباف با اقدامات خوبی که در زمینه برون دهی صدور گذرنامه و ایجاد دفاتر الکترونیک شهر تهران انجام داد به این باور رسیده که مدیریت امروزی یعنی استفاده از تکنولوژی! قطعا استفاده از تکنولوژی روز بخشی از راه حل است اما بخش کوچکی از آن. مثلا در امر شهرداری این امور بخش کم اهمیت مسئله هستند اما بخش بزرگتر اصلاح نظام اقتصاد شهری، نظام حکمرانی و مدیریت شهری است. رابطه نامناسب شهرداری با شورا و رابطه نامتعادل آن با گروه های قدرت در حکومت ضعف بعد سیاسی را نشان می داد. تامین مالی نامناسب ضعف بعد اقتصادی و نادیده گرفتن طرح جامع شهر تهران و اقدامات آینده فروشانه کمیسیونهای 5 و 100 برای تایید تخطی از قانون، ضعف بعد حقوقی را. قالیباف نسخه امروزی همان نگرشی است که احمدی نژاد حامل آن بود و آن اینکه با خرج کردن روی پروژه های عمرانی می توان به توسعه رسید. قالیباف هم تصور می کرد با اتوبان و پل زدن زیاد، تهران توسعه یافته خواهد شد. وضعیت امروزه تهران و وضعیت امروز کشور خط بطلانی است بر تفکری که هدایت کننده احمدی نژاد و قالیباف بوده و هست. من هراسانم از اینکه کشور یک بار دیگر این تجربه شکست خورده را تجربه کند. (به قول شیخ اجل: من جرب المجرب حلت به الندامه)