مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » سایت الف » پاسخی به جوابیه آقای سیاح در دفاع از طرح تثبیت قیمت خدمات دولتی

پاسخی به جوابیه آقای سیاح در دفاع از طرح تثبیت قیمت خدمات دولتی

2015-03-16

خواندن پاسخ دوست عزیز آقای دکتر سیاح به نوشته اینجانب تحت عنوان "آیا هنوز مرغ یک پا دارد؟" را به همه دوستان توصیه می‌کنم از این حیث که دو خطای بارز در آن به چشم می‌خورد که برای تمرین مباحث تفکر انتقادی مفید است. خطای اول که اصطلاحا "بهترین تیرانداز تگزاس (texas sharpshooter)" خوانده می‌شود ناظر بر این است که شما از کل گفته های یک نفر یک بخش فرعی و جزئی را انتخاب کنید و تمام حمله خود را متوجه آن بخش نمایید و بخش‌های دیگر را نادیده گیرید. نوشته اینجانب 8 بند داشت و تنها در بند هشتم احساس خود را بیان کردم. اتصاف احساسی بودن به کل آن نوشته و نادیده گرفتن 7 بند قبلی امری تعجب انگیز است که مصداق خطای مذکور است.

خطای دوم این است که می‌توان یک ادعای غلط را به طرف مقابل نسبت داد و بعد با حمله به آن ادعای غلط طرف مقابل را مورد حمله قرار داد. این خطا اصطلاحا "آدمک پوشالی (straw man fallacy)" خوانده می‌شود. در این مغالطه استدلال تحریف یا تبدیل به چیزی بسیار سطحی، اشتباه و مردود می‌شود و سپس ادعای سطحی مذکور شکست داده می‌شود. در هیچ کجای نوشته اینجانب این نکته وجود نداشت که طرح تثبیت قیمت‌ها می‌خواست همه قیمت‌های موجود در جامعه را تثبیت کند. دوست خوب من آقای سیاح با القای اینکه من مدعی شده‌ام آن طرح می‌خواسته همه قیمت‌ها را تثبیت کند، به این ادعا حمله کرده و درست نشناختن آن طرح و ایده را مسبب نقد اینجانب دانسته‌اند. شاید برخی به اشتباه چنین برداشتی داشته باشند اما لااقل در نوشته من چنین چیزی وجود نداشت.

اصل ادعای ایده تثبیت قیمت‌ها ناظر بر سه نکته است:

1-    کنترل قیمت خدمات دولتی موجب خواهد شد تا عرضه‌کنندگان این خدمات یعنی وزارت نیرو و وزارت نفت ناگزیر از بهینه سازی فعالیت خود شوند.

2-    در بین این خدمات، قیمت بنزین کشش‌ناپذیر است لذا تغییر قیمت بنزین به اصلاح رفتار مصرف‌کننده نمی‌انجامد.

3-    کنترل قیمت خدمات دولتی از جمله بنزین به کاهش تورم کمک می‌کند کمااینکه پس از این طرح، طرح کاهش نرخ بهره بانکی دنبال شد و گفته می‌شود که کاهش نرخ ارز یا حداقل تثبیت آن نیز مطلوب بود.

در پاسخ به ادعای اول گفته شد که به نظر نمی‌رسد این شیوه، راه معقولی برای واداشتن سازمان‌های مذکور برای بهبود و بهینه‌سازی فعالیت‌های‌شان باشد. دقیقا عکس آن صادق است. اگر تصور می‌کنید که اتلاف انرژی در شبکه‌های انتقال برق زیاد است و با بهینه‌سازی آن می‌توان از مصرف برق کاست کدام مکانیزم انگیزه بیشتری برای وزارت نیرو ایجاد می‌کند؟ تثبیت قیمت‌ برق یا افزایش قیمت برق! اگر وزارت برق احساس کند که پول زیادی با این اتلاف از دست می‌دهد انگیزه بیشتری برای بهینه‌‌سازی خطوط انتقال برق خواهد داشت تا وقتی که در فضای تورمی درآمد وزارت نیرو ثابت بماند. همچنین وقتی درآمد وزارت نیرو بیشتر باشد امکان بیشتری برای این رفع نقص خواهد داشت تا وقتی که به لحاظ مالی دست بسته باشد.

حال بیایید فرض کنیم که نکته بالا اصلا درست نباشد و فرض کنیم که طبق ادعای واضعین طرح مذکور، با عدم افزایش درآمد وزارت نیرو آنها انگیزه بیشتری برای بهینه سازی فرآیندهای خود خواهند داشت. اگر شما معتقد باشید که باید قیمت خدمات دولتی را افزایش داد اما در عین حال نگران این هستید که وزارت نیرو انگیزه بهینه سازی را از دست ندهد، می توانید به سادگی در مجلس این قانون را تصویب کنید که بخشی از رشد درآمد وزارت نیرو به دلیل افزایش قیمت خدمات دولتی صرف امور دیگری چون آموزش و پرورش شود! به گمان اینجانب آنچه مانع طرح چنین پیشنهادی شد ذهنیتی بود که اساسا به رشد قیمت خدمات دولتی اعتقاد نداشت!

در پاسخ به ادعای دوم در نوشته قبلی آدرس مطالب و سرمقاله های گذشته خود را ارائه کردم که ظاهرا خوانده نشد و مورد توجه قرار نگرفت. این بار به شکل هایپرلینک عرضه می‌کنم تا یافتن و خواندن آن تسهیل شود. همانطور که در نوشته قبلی (این نوشته و این نوشته) طرح شد اینجانب ادعای کشش ناپذیری بنزین را در آن شرایط قبول نداشتم و حتی اگر آن را درست می‌دانستم بازهم نتیجه نمی‌گرفتم که باید قیمت بنزین تثبیت شود. نوشته اینجانب تحت عنوان اثرات درازمدت اصلاح قیمت بنزین با صراحت بیشتر به این مسئله می پردازد. با توجه به نکات این نوشته می‌خواهم پا را فراتر گذاشته و بگویم که با ادعای کسانی که می‌گویند اول ماشین کم مصرف عرضه کنید بعد قیمت بنزین را زیاد کنید مخالفم چرا که می‌خواهم تعداد سفرها کم شود و این کار را با افزایش هزینه سفر ممکن می‌دانم نه اینکه صرفا مصرف سوخت کم گردد. حتی اگر با کلیه نکات بیان شده توسط اینجانب مخالف باشیم بازهم روشن است که باید برای توسعه حمل و نقل عمومی منابع آن را فراهم کرد و طبیعی‌ترین راه برای اینکار از محل افزایش قیمت سوخت است. این راه آنقدر بدیهی است که عدم توجه به آن و اکراه از انجام آن واقعا نیازمند یک توجیه قوی است. اکراه از افزایش قیمت خدمات دولتی و خصوصا بنزین آنقدر تبعات منفی مثل آلودگی هوا، واردات شدید، قاچاق و غیره به دنبال داشته که واقعا توسل به کشش ناپذیری نمی‌تواند توجیه‌کننده همه آن فجایع باشد. (برای توضیح بیشتر رجوع کنید به فصل سوم کتاب اینجانب تحت "عنوان اقتصاد برای همه"). اگرچه شرایط حمل‌و‌نقل عمومی در تهران نسبت به گذشته بهتر شده اما نسبت به وضع مطلوب فاصله دارد. اصولا در گذشته همواره وضع حمل‌ونقل عمومی از حداقل موردانتظار پایین بوده و تثبیت قیمت بنزین گام موثری برای بهبود آن نبوده و نیست بلکه وضع مالیات بر بنزین و هزینه‌کرد آن در توسعه حمل‌ونقل عمومی رویه متعارف و منطقی است که متاسفانه از آن اجتناب شد. مسئله اصلی سفرهای غیرضروری است که بنزین ارزان آن را توجیه می‌کرد و می‌کند و متاسفانه با سوبسید دولتی روی بنزین صورت می‌گرفت و می‌گیرد در حالیکه این سوبسید باید در توسعه حمل و نقل عمومی که مورد استفاده اقشار ضعیف‌تر جامعه است صرف شود. این هم نمونه دیگری از رویه نامتعارف کشور ما در حمایت از اغنیا است که بعید می دانم در بقیه کشورهای دنیا رواج داشته باشد. گران‌شدن هزینه حمل و نقل انگیزه بیشتری برای رواج دولت الکترونیک و شیوه‌های بهینه‌تر اداره زندگی جمعی را فراهم می‌کرد که با هراس بی‌جهت از افزایش قیمت بنزین همواره به تعویق افتاده است.

رد ادعای سوم مبنی بر اینکه تثبیت قیمت ها برای کاهش تورم امری لازم بود دیگر نیاز به توضیح بیشتری ندارد. امروزه برای همگان روشن است که فرضیه فشار هزینه فرضیه درستی برای تبیین تورم در ایران نیست و نیازی به توضیح بیشتر ندارد (برای توضیح بیشتر رجوع کنید به همان فصل سوم).

مسئله اینکه نباید به مردم فشار آورد یا نباید مردم را تحت فشار گذاشت، همه و همه حرف‌های پوپولیستی است که در همه دولت‌ها از جمله دولت فعلی رواج دارد. یک مشکل اساسی اقتصاد ایران شدت بالای انرژی است یعنی به ازای هر واحد تولید انرژی زیادی مصرف می شود. اصلاح این امر منوط به تغییر رفتار در سطح بنگاه ها و تغییر رفتار در سطح خانوار است. طبیعی است که هر تغییر رفتاری سخت است و همه در پی آن هستند که رویه نادرستی که به آن عادت کرده‌اند را ادامه دهند. اینکه مردم ایران در زمستان در درون خانه خود همان لباسی را می پوشند که در تابستان می پوشند شاهدی است بر اینکه یک جای کار می لنگد. روشن است که مجاب کردن مردم به پوشیدن لباس‌های ضخیم درزمستان قدری است اما آیا یک سیاست‌گذار باید از این سختی شانه خالی کند؟ اینکه غربی های پولدار در هنگام تماشای تلویزیون چراغ را خاموش می کنند اما ایرانی‌ها با درآمدسرانه به مراتب کمتر کماکان با چراغ روشن تلویزیون نگاه می‌کنند نشانه ای است از اینکه یک جای کار می‌لنگد. بازهم روشن است که مردم دوست ندارند پول زیادتری بابت برق دهند و دوست دارند هنگام شب چراغانی کنند اما آیا یک سیاست‌مدار باید در برابر چنین وسوسه‌هایی تسلیم شود؟ طفره رفتن از اعمال فشار به مصرف کننده یک اشتباه بزرگ است که برای کشور هزینه سرسام‌آوری داشته و از مسئولین انتظار می‌رفت تا این هزینه‌ها را برای مردم واکاوی می‌کردند. باید گلایه کرد که در مجلس اینهمه روی پول ناچیز بودجه عمرانی مجادله می‌کنند اما دوسوم نفت و گاز استخراجی که توسط مصرف‌کنندگان داخلی هدر می‌رود -در حالی که می‌شد فروخته شود- به کلی نادیده گرفته  می‌شود. اصرار بر اینکه اول همه چیزهای دیگر باید ایده‌آل شود بعد خانوارها ناگزیر از تغییر رفتار شوند یک نوع طفره رفتن از انجام کار سخت است. اینکه باید فرهنگ‌سازی کرد و بعد قیمتها را بالا برد توجیهی برای تعلل در انجام کار سخت است. دولتیان پیوسته از اعمال فشار به خانوارها هراس دارند در حالیکه اگر به عقلانیت اقدام خود باور داشته باشند می‌توانند جامعه را توجیه کنند. به تعبیر دکتر سروش، شجاعت در عمل مرهون بصیرت در نظر است. من متاسفم که به صراحت بگویم چنین بصیرتی هنوز در نظام کارشناسی و تیم اقتصادی آنگونه که باید وجود ندارد و هر دفعه یک بهانه جدید تراشیده می‌شود که آخرین و جدیدترین آن تورمی بودن شرایط اقتصاد است! این توجیه دقیقا انعکاس همان چیزی است که 10 سال قبل در آن طرح وجود داشت و این بار توسط افرادی که خود را مخالف آن طرح اعلام  می کردند بیان می‌شود.

در پایان لازم می‌دانم که عرض کنم من انگیزه شخصی از نبش قبر مسائل گذشته ندارم مگر آنکه فایده خاصی برای زمان حال داشته باشد. متاسفانه تفکر اشتباهی که در پس سیاست تثبیت قیمت ها قرار داشت هنوز به قوت ادامه دارد و اگر شما دیدگاه های نماینده دولت در بحث هدفمندی یارانه ها را در جلسه علنی بودجه امسال بخوانید به روشنی حضور آن را احساس می کنید. لذا اگر به گذشته می‌پردازیم برای روشن شدن راه آینده است نه مقصر یافتن گذشته. من به رغم احترامی که برای واضعین این طرح قائلم با آن مخالفت می‌کنم و فرض همه ما این است که هم واضعین این طرح و هم منتقدین آن به دنبال بهبود وضعیت معیشت ایرانیان بوده و هستند و به سهم خود تلاش کرده و می‌کنند از اشکالات اقتصاد ایران بکاهند. اگرچه این مکاتبات شاید بهانه‌ای به دست سیاست‌بازان بدهد تا در گروکشی‌ها استفاده کنند اما این تبعات جانبی گریزناپذیر اصولاً ما را از وظیفه و مقصود اصلی باز نمی‌دارد. در نهایت امیدوارم دوست عزیز آقای سیاح این نکات را حمل بر بدخواهی ننماید و با نیت اینکه شاید این نکات با احتمال ولو کمی صحیح باشد بررسی کند. از سایت الف نیز که با سعه صدر مجال طرح این دیدگاه‌های متفاوت را فراهم کرد کمال تشکر را دارم. 

منتشره در سایت الف به تاریخ 20 اسفند 1393