2016-06-18
کتاب اقتصاد مکتب اتریش با عنوان فرعی نظم بازار و خلاقیت کارآفرینانه ظاهراً نخستین کتاب از مجموعهای است که قرار است توسط این انتشارات در مورد جریانهای فکری در عرصه اقتصاد منتشر شود. کتاب توسط نویسندهای اسپانیایی نوشته شده و تلاش کرده تا در عین حال که اندیشمندان این مکتب را بر حسب ترتیب تاریخی معرفی میکند، مفاهیم اساسی مکتب اتریش را به خوانندگان معرفی نماید. وی در این روال نقاط افتراق اندیشمندان مکتب اتریش را با جریان غالب اقتصاد و جریانات رقیب دیگر نظیر سوسیالیسم و کینزگرایی تشریح میکند. اگرچه امروزه تقابل دیدگاه مکتب اتریش با سوسیالیسم و کینزگرایی کاملاً شناخته شده است اما تفاوت و واگرایی آن از اقتصاد نئوکلاسیک برای بسیاری از دانشآموختگان اقتصاد هنوز روشن نیست. کتاب اقتصاد مکتب اتریش اگرچه کتابی موجز و مختصر است اما شرح نسبتاً خوبی از مکتب اتریش ارائه میکند و در هر فصل نشان میدهد که چگونه در طی زمان اندیشمندان این مکتب راه خود را از اقتصاددانان جریانات اصلی جدا کردهاند. اختلاف با والراس بر سر مفهوم تعادل عمومی، اختلاف بر سر مفهوم نرخ بهره به عنوان بهرهوری سرمایه، اختلاف بر سر مفهوم رقابت کامل و انحصار و نهایتاً مطلوبیت حاشیهای از جمله نکاتی است که کتاب به خوبی به آن پرداخته است. شاید نکته درخشان این کتاب فصل آخر است که نقطه افتراق مکتب اتریش با مکتب شیکاگو و معتقدین به مفهوم شکست بازار را برجسته میکند. در نگاه عادی، اختلاف فریدمن با کینزگرایی و همسویی وی در این اختلاف با مکتب اتریش، این توهم را ایجاد کرده که نوعی همسویی میان مکتب شیکاگو (معتقدین به اقتصاد بازار) و مکتب اتریش را القا کرده است اما در این کتاب به خوبی مرزبندی آنها را با هم نشان میدهد. علاوه بر آن کتاب مرزبندی جدی مکتب اتریش با اقتصاددانانی چون استیگلیتز را که از منظر اقتصاد اطلاعات با دیدگاه نئوکلاسیک فاصله گرفتهاند را نیز مطرح میکند و بر آن تاکید میکند. نکته جالب دیگر این است که در کتاب نقد مکتب اتریش به آدام اسمیت نیز مغفول نمیماند و نقد آنها که آدام اسمیت را شروعکننده کجراهی قلمداد میکنند که به انحرافاتی چون سوسیالیسم، کینزگرایی و رویکردهای اثباتی به اقتصاد منجر شد شرح میدهد.
اگر بخواهیم یک ارزیابی از کتاب داشته باشیم باید کتاب را در معرفی مکتب اتریش کتابی موفق قلمداد کنیم. شاید بتوان ادعا کرد که کتاب در انتقال بیشتر مفاهیم موفق بوده است ولی نمیتوان ادعا کرد که این توفیق صددرصد بوده است. تحلیل نقاط اختلاف در برخی بخشها سخت و شاید غیرقابل فهم است. خواندن و درک کتاب برای کسی که هیچ آشنایی با علم اقتصاد و تحولات آن ندارد تقریباً غیرممکن است. ترجمه کتاب تقریباً خوب و موفق است و اشکالات کمی را میتوان در ترجمه پیدا کرد. شاید مهمترین اشکال کتاب حروفچینی خیلی ریز آن باشد که موجب شده تا تعداد صفحات کاهش یابد ولی مطالعه کتاب قدری دشوار گردد. وجود پانویسهای متعدد در کتاب و ذکر معادلهای انگلیسی در بیشتر صفحات از جمله امتیازات این ترجمه است که خواننده را در برخی مقاطع به فهم بهتر یاری میدهد. در مجموع باید انتشار این کتاب را گامی مثبت در تقویت دانش اقتصاد خصوصاً اندیشه اقتصادی قلمداد کرد و به پدیدآورندگان آن تبریک گفت.
منتشره در سایت الف به تاریخ 24 خرداد 1395