تلگرام نوشته - 958
2017-03-17
با انتخابات-1
در انتخابات سال 1396 دقیقا در همان شرایطی قرار داریم که در سال 1380 بودیم و این خطر جدی هست که همان اشتباهات سال 1380 را تکرار کنیم. در انتخابات ریاست جمهوری سال 1380 خاتمی شخصاً تمایلی به کاندیداتوری مجدد نداشت چرا که فکر می کرد تعارضات سیاسی آنقدر بالا گرفته که فوق طاقت شخصی اوست و آمادگی جنگیدن برای پیشبرد توسعه سیاسی را نداشت. از آن طرف اصلاح طلبان قرار داشتند که تصور می کردند انتخابات را باید برنده شوند و هدف پیروزی در انتخابات است و اگر چنین چیزی هدف باشد با خاتمی ممکن تر است زیرا احتمال پیروزی خاتمی بسیار زیادتر از هر کاندیدای دیگری بود. لذا فشار اجتماعی شدیدی را به خاتمی وارد کردند و او را مجبور کردند تا در انتخابات سال 1380 کاندیدا شود. بخشی از مشکل من با خاتمی به دلیل همین عدم مقاومت در برابر این فشار است. به این ترتیب اصلاح طلبان پیروزی راحتی کسب کردند و توانستند دوباره بر کرسی مسئولیتها بنشینند. اما واقعیت امر این بود که پروژه توسعه سیاسی روز به روز عقب تر رفت. این عقب نشینی را اول با تعابیر بی معنای صبر استراتژیک توجیه کردند و بعداً با تعابیر بی معناتری چون تعمیق فرهنگ دمکراسی طلبی در جامعه. همه این تعابیر برای توجیه بی عملی اصلاح طلبان بود. خاتمی نیز که به اکراه آمده بود در دور دوم به کلی از شعارهای قبلی خود عدول کرد و به تعبیر یکی از بزرگان و مشاورانش روزشماری کرد تا دور دومش تمام شود. آنچه نصیب کشور شد، زمینه سازی برای روی کار آمدن احمدی نژاد بود.
من خاطرم هست که در آن زمان تنها صدای مخالف، صدای عباس عبدی بود که می گفت لزومی ندارد خاتمی دوباره کاندیدا شود! اما راحت طلبی در عرصه سیاست اصلاح طلبان را به جایی کشید که اولا از حاکمیت به شکل بسیار ناگواری اخراج و تحقیر شدند و ثانیاً کشور به لحاظ توسعه سیاسی به مراتب عقب تر از شروع پروژه دوم خرداد کشیده شد.
اگر به آن زمان برگردیم می بینیم همین توجیهاتی که امروز برای تداوم حضور آقای روحانی بیان می شود آن زمان هم بیان می شد. این حرفها خطاست و نتیجه ناگوارش را جامعه ما متحمل شده است. همانطور که موفقیت در سطح فردی منوط به تلاش است در سطح جمعی نیز تنها با تلاش است که موفقیت حاصل می شود. همان طور که راحت طلبی در سطح فردی آدمی را از موفقیت دور می کند در سطح جمعی نیز راحت طلبی برای کسب یک پیروزی در انتخابات ما را از موفقیت در زندگی جمعی دور می کند.
کافی است برای عبرت گیری به انتخابات سال 1392 نگاه کنیم. ببینیم که چطور عافیت طلبان سیاسی که متاسفانه در اصلاح طلبان ما کم نیستند می خواستند خاتمی و هاشمی را روانه ریاست جمهوری کنند. آیا واقعاً این دو بزرگوار در مقایسه با روحانی صلاحیت بیشتری برای این مسئولیت در این مقطع زمانی داشتند؟ آیا راحت طلبی اصلاح طلبان و احیاناً سودای کسب پست و مقام انگیزه اطرافیان این دو نفر نبود که آنها را به کاندیداتوری سوق داد؟
در نوشته بعد بیشتر توضیح خواهم داد که مسئله اصلی ما نه برد است نه انتخاب مجدد روحانی! مسئله اساسی ما مضمون انتخابات است و این آن چیزی است که نیروهای سیاسی از طرح آن غفلت می کنند.
https://telegram.me/ali_sarzaeem