تلگرام نوشته - 939
2017-03-10
فرازهایی از فصل اول کتاب اعترافات
خدایا! به همه اینها نزد تو اقرار می کنم و معترفم. ... در بازیهایم غالباً برای پیروزی به تقلب متوسل می شدم، تنها به آن خاطر که اشتیاقی باطل برای فاتح شدن بر من مستولی گشته بود. اما تقلب دیگران برای من غیرقابل تحمل بود و اگر در مییافتم که دیگری نیز هم چون من تقلب می کند نزاع سختی به راه می انداختم. ....آیا می توان این را معصومیت کودکانه تلقی کرد؟ خداوندا! حاشا که چنین باشد! اما استدعا دارم از آن در گذری. مربیان و معلمین جای خود را به سرداران و سلاطین می دهند و مهره ها و توپها و پرندگان دست آموز به ثروت، املاک و نوکران بدل می گردند.....
پروردگارا! همچون همیشه با مردمان این جهان صبور باش، آنگاه که می بینی با چه عزم راسخی از اصول دستور زبان که از اسلافشان به ایشان رسیده، تبعیت می کنند و حال آن که شرایع سرمدی، رستگاری جاودانه را که از تو دریافت داشته اند نادیده می انگارند. ... کژراهی این خیال به همان اندازه است که تصور کنیم، لطمه ای که از جانب دشمنان بر ما وارد می شود، بیش از آسیبی است که با تنفر از ایشان به خود می رسانیم و یا گمان کنیم که با قتل دیگری صدمه ای مرگ بارتر از آنچه در حین ارتکاب آن به قلب خود وارد می کنیم، نصیب آن فرد می گرداند.
هرچه زمان سپری می شد، چشمانم نیز از همین کنجکاوی آزمندانه بیشتر می درخشیدند زیرا مایل بودم که از تماشای نمایشها و بازیهای مورد علاقه بزرگسالان محظوظ شوم. حامیان که هزینه تهیه این نمایشها را بر عهده می گیرند از هما احترامی برخوارند که والدین برای فرزندان خود آرزو می کنند. اما همین پدران و مادران، کودکان را با رغبت به شلاق می سپارند اگر این نمایشها موجب غفلت ایشان از تحصیل دروسی شده باشد که قرار است آن را از ثروت بهره مند کند و امکان ایجاد چنین نمایشهایی را برای ایشان فراهم آورد.
آن گاه که خود کودک بودم کدامین گناه را مرتکب شدم؟ آیا گریه سردادن در طلب پستان شیرده، گناه بود؟ اکنون بزرگتر از آنم که از شیر مادر تغذیه کنم، اما اگر برای غذایی مناسب سنم گریه سر دهمم، مستحق آنم که دیگران به تحقیر بر من بخندند و نکوهشم کنند. پس آن زمان نیز سزاوار سرزنش بودم اما از آنجا که قادر به درک ملامت نبودم، توبیخ من نامعقول و بسیار عجیب و غریب می توانست بود.
https://telegram.me/ali_sarzaeem