مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » نوشته های تلگرام » تلگرام نوشته - 618

تلگرام نوشته - 618

2016-12-26

ابعاد مغفول فاجعه حلب این روزها مسائل سوریه گریبان آدمی را رها نمی کند. سوریه از جهات مختلف جالب توجه است و یکی هم این است که آدمی در این قضیه سیاست بین الملل را بهتر می فهمد و بهتر در می یابد که در عصر اینترنت و ارتباطات، اطلاع رسانی چقدر محدود، یکسویه و انحصاری است. در هفته قبل تقریبا همه رسانه های جهان یک پارچه از فاجعه حلب سخن می گفتند. در سخنرانی هیچ مسئول سیاسی معروفی حلب غایب نبود. مسئله حلب به دستور کار افکار عمومی و سیاستمداران و سازمان ملل تبدیل شده است. مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی و منتقدان داخلی هم متاسفانه به جرگه این خیل عظیم پیوسته اند و آنچه که قربانی شد حقیقت بود. در این شرایط طبیعی بود که توده مردم عادی نیز واکنش همدلانه نشان دهند ولی واقعیت مسئله حلب چه بود؟ واقعیت آنست که • همان کسانی که جنایاتی علیه مردم حلب انجام می دادند محاصره شدند • مسئله اصلی در قیل و قال حلب حقوق بشر نبود بلکه حفظ جان چند هزار نیروی نظامی و جلوگیری از اسیرشدن آنها بود که متاسفانه در این کار موفق شدند. مسئله دیگر تبدیل شکست در حلب به ایجاد یک عملیات روانی جدید علیه سوریه، ایران، حزب الله و روسیه به عنوان نیروهایی بی رحم...... بود که بازهم موفق شدند. • خانواده های این مسلحین همراه آنها بودند ولی مانعی برای جدایی آنها نبوده است. البته اگر توافقی برای خروج امن آنها نمی شد زنان و کودکان آنها نیز تا حدودی قربانی می شدند و این نقطه سیاه ماجر بود. آیا راهی برای کنار کشیدن نداشته اند؟ آیا در معرض تهدید جانی و جنسی و غیره بوده اند؟ آیا مسلحین خواسته اند که در کنار خانواده شان باشند؟ آیا خواسته اند که از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده کنند؟ آیا خواسته اند یا با هم بمیرند و یا همه با هم جان به در برند؟ • تحت فشار شدید قدرتهای غربی و بازوهای رسانه ای آنها، توافق اولیه ای مبنی بر خروج امن همه صورت گرفت که ایران مانع اجرای آن شد. بلافاصله هجمه تبلیغاتی شدیدی علیه ایران صورت گرفت اما واقعیت این بود که ایران خواستار آن شد که همزمان بخشی از مردم عادی (عمدتا اطفال، زنان و سالخوردگان) فوعه و کفریا که دو سال است در محاصره و قحطی گرفتارند نیز بتوانند خروج امن داشته باشند. آیا این خواست غیرمنطقی بود؟ تبلیغات به شدت علیه ایران شروع شد ولی کسی به وجه انسانی این قضیه اشاره نکرد در حالیکه مردم فوعه و کفریا همانقدر انسان هستند که مردم حلب هستند ولی در سیاست جهانی مسائل اینگونه نیست. آنها چون شیعه و طرفدار بشار اسد هستند پس جانشان اهمیت ندارد و حتی سازمان ملل یک کلمه در مورد این دو شهرک سخن نگفت. ببینید که تمدن تا چه حد پیشرفت کرده است! • مطابق توافق خروج مسلحین از حلب انجام شد ولی هیچ خبری از خروج مردم فوعه و کفریا نشد. معلوم شد توافق خدعه بوده و قرار نیست که بگذارند مردم فوعه و کفریا رها شوند. اینجا بود که رزمندگان حزب الله و شیعه مانع خروج کاروان بعدی مسلحین شدند و البته در تبلیغات جهانی به شدت محکوم شدند ولی کسی نگفت که چرا این ممانعت انجام شد. • دوباره توافق صورت گرفت و امتیاز جدید دیگری هم به مسلحین داده شد ولی بازهم عده ای مانع خروج مردم فوعه و کفریا شدند و اتوبوسهای اعزامی برای انتقال آنها را آتش زدند و حداقل یکی از راننده های بی گناه آنها را کشتند. باز هیچ کس به این قضایا اشاره نکرد. شایعه شده که این کارها به تحریک قطر بوده است زیرا چون احساس کرده که قرار است در مذاکره آتی میان ایران، ترکیه و روسیه غایب باشد، باید نقش بازی به هم زن را داشته باشد تا ضرورت حضورش را یادآوری کند. • فشار غرب آنقدر شدید شد که روسیه احساس کرد دیگر نمی تواند از حق وتوی خود استفاده کند لذا او یک قطعنامه جایگزین در شورای امنیت مطرح کرد و از این سو ایران و حزب الله را تحت فشار قرار داد که آخرین مسلحین بتوانند خروج امن از حلب داشته باشند. عجله روسیه در برابر فشار جهانی چند فاجعه به همراه داشت. • دومین کاروان اهالی فوعه و کفریا که 21 اتوبوس بودند نهایتاً اجازه خروج نیافتند! برنامه مبادله اسرا انجام نشد و مسلحین که خیالشان راحت شد از حلب به صورت امن خارج خواهند شد تمام اسرای ارتش سوریه – که بالغ بر 100 نفر می شدند- را کشتند. بعد از تخلیه سنگرهای مسلحین مشخص شد که قحطی غذا دروغ بوده و آنها ذخیره کافی غذا و حتی اسلحه داشته اند. روشن است که این وجه ماجرا در رسانه های جهانی هیچ انعکاسی نخواهد داشت. درد و رنج همه مردم سوریه اعم از شیعه و سنی، طرفدار و مخالف اسد، تکفیری و غیرتکفیری برای ما دردناک است ولی آنچه دردناک تر است این واقعیت است که جهان اصلا آنقدر که در گذشته تصور می کردیم متمدن و پیشرفته نشده و آرمانهای حقوق بشر، آزادی، عدالت، برابری و امثالهم بیشتر شعارهایی در کتاب هستند. در چنین جنگلی زندگی می کنیم. https://telegram.me/ali_sarzaeem