تلگرام نوشته - 545
2016-12-04
توضیح تکمیلی در مورد سونامی دکترا
سوال شده است: «در مورد این جمله شما سوال برایم پیش آمد. «مدرک دکترا وقتی دارای ارزش است که در جامعه از آن به تعداد کم موجود باشد». اینکه طلا کمیاب هست به خاصیت ذاتی آن برمی گردد و اگر انسان ها می توانستند مقدار بیشتری از آن تولید می کردند اما مدرک دکترا می تواند تولید شود و ایجاد انحصار در این باره با موضوع عدالت هم سازگاری ندارد. چرا اجازه ندهیم عرضه و تقاضا میزان مدرک دکترا را تعیین کند. زمانی لیسانس کمیاب بود و زمانی هم فوق لیسانس، و یک زمانی هم سیم کارت تلفن همراه، اما افزایش عرضه در نهایت بهره برداران از این محصولات کمیاب را به ارزیابی کیفی آن ها وادار کرد. بنده فکر میکنم در مدرک دکترا هم به همین سمت پیش میرویم و محدودیت بر آن چندان نمی تواند کارساز باشد».
پاسخ: من هم معتقد به عرضه و تقاضا در آموزش عالی هستم ولی در مکانیسم بازار هم تقلب به دلیل عدم تقارن اطلاعات ممنوع است. با یک مثال مسئله را روشن کنم. همه دوست دارند که موبایل آیفون یا سامسونگ آنهم آخرین مدل را داشته باشند. خوب اگر درآمد سرانه کشور آنقدر بالا برود که اکثر افراد به راحتی بتوانند بهترین موبایل ها را خریداری کنند هیچ مشکلی نیست. اگر اقتصاد ایران آنقدر پیشرفته شود که نیازمند افراد زیادی با مدرک دکترا باشد واقعا هیچ مشکلی نیست و در این حالت کار علمی و پژوهشی آنقدر سودآور می شود که عده ای روانه خواندن دکترا می شوند. اما مشکل اینجاست که اینجا ایران است و درآمد سرانه ها بالا نیست که همه آیفون و سامسونگ بخرند ولی در این میان کسانی موبایل های ارزان چینی را به عنوان موبایل آیفون به جامعه تحویل می دهند. این تقلب است و همانقدر بد است که کسی یک کفش ارزان را با نصب مارک آدیداس به شما به قیمت گران به عنوان محصولی اصیل عرضه کند. اقتصاد ما یک اقتصاد پیشرفته و دانش بنیان نیست که نیازمند اینهمه مدرک دکترا باشد و بدیهی است که اینهمه داوطلب مدرک دکترا واقعاً به خاطر علاقه به امر پژوهش وارد این عرصه نشده اند. اکثر افراد می خواهند عنوان دکتر را بگیرند ولی هزینه اش را نپردازند. هزینه این عنوان، تلاش علمی جدی است و غیرممکن است که یک پای آدمی در کار علمی جدی مثل دکترا خواندن باشد و در عین حال مدیر اجرایی هم باشد. این ها مانع الجمع هستند چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید. در سازوکار بازار هم موسسه استاندارد وجود دارد و علت آن این است که مصرف کنندگان در مقامی نیستند که کیفیت محصول را خود بسنجند. استانداردها را در وهله اول دانشگاه ها و در وهله بعد آموزش عالی باید تضمین کند. اعتبار دانشگاه ها به سخت گیری آنها در اعمال این استانداردها است. خاطرم می آید سالها قبل که تازه وارد رشته اقتصاد شده بودم در جمعی حضور پیدا کردم که مسئولان کشور بودند و دکتر نیلی هم بود. وقتی بحث نرخ بهره شد یک بنده خدایی که مدرک دکترای واقعا الکی و قلابی در اقتصاد دارد نظری مخالف دکتر نیلی می داد و جمع هم سرگشته شده بودند که کدام درست می گویند؟!!! همانطور که جامعه نیازمند این است که نظامی حاکم شود که وقتی شما کفشی به اسم آدیداس می خرید واقعا آدیداس باشد همانطور هم نیاز دارد تا وقتی کسی دکترا دارد واقعا از حداقل قابل قبول سواد برخوردار باشد. وقتی مارک های تقلبی زیاد شود، به مارک های اصیل هم جفا می شود چون افراد نگران هستند که مارک تقلبی به آنها انداخته شود از خرید خودداری می کنند کمااینکه الان بسیاری را می شناسم که برندها را سفارش می دهند تا برایشان از خارج خریداری شود تا اطمینان یابند که تقلبی نباشد. البته همیشه جامعه ولو با زحمت زیاد و هزینه بالا راه خود را پیدا می کند ولی عدم وجود موسسه استاندارد هزینه جستجو برای یافتن برندهای اصیل از تقلبی را برای مصرف کننده به شدت بالا می برد و این منطقی نیست. باید هدف این باشد که هزینه معامله را برای مصرف کنندگان پایین آورد. مقاله من در توضیح این بود که چرا دانشگاه ها خود حاضر به این ارزان فروشی شده اند. هرچیزی از جمله دکترا وقتی ارزان و کم زحمت شود همه طالب آن می شوند ولی چرا دانشگاه ها خود به این امر رضایت داده اند؟ این سوالی است که به نظرم ریشه در سازوکار تامین مالی دانشگاه ها دارد که با بحران روبروست.
https://telegram.me/ali_sarzaeem