مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » نوشته های تلگرام » تلگرام نوشته - 454

تلگرام نوشته - 454

2016-11-18

علامه جعفری ظاهرا 25 آبان سالروز درگذشت علامه جعفری است. ایشان یکی از پدیده های زمان ما بود. من زمانی که ایشان در ایام محرم در خانه ای در بلوار فردوس سخنرانی می کردم به سخنرانی اش می رفتم و لذت می بردم. در واقع این جلسات بیش از آنکه به لحاظ محتوا برایم جالب باشد این حس را به من می داد که در محضر عالمی بزرگوار نشسته ام. مشابه همین حس را وقتی داشتم که به کلاس های درس علم و دین دکتر گلشنی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در عصرهای پنجشنبه می رفتم. حس بی بدیل و غیرقابل توصیفی بود ولی انصافاً الان که نگاه می کنم می بینم که آموخته های کمی از این دو محضر کسب کردم. شاید اشکال از گیرنده باشد ولی به نظرم اشکال از فرستنده هم بود. اگرچه مرحوم علامه جعفری شخصیت عزیزی بود ولی ما تا وقتی تعارف را کنار نگذاریم پیشرفت نمی کنیم و تعارف در مورد کسانی که دستاوردهای علمی کم یا ناچیزی داشته اند جفا به کسانی است که دستاوردهای زیادی داشته اند و ما حق نداریم همه را برابر قرار دهیم و چنین جفایی انجام دهیم. برای تشریح اشکال ایشان به خاطره ای از خود ایشان ارجاع می دهم. کسی برایم از قول ایشان نقل کرده که وقتی جوان بوده و به حوزه رفته ایام تعطیلات پیش می آید. بعد از تعطیلات استاد حوزه از طلاب می پرسد که چند کتاب مطالعه کرده اند. یکی می گوید یکی دیگری می گوید هیچ چی، یک کس دیگر می گوید دو تا و علامه جعفری مثلا می گوید ده تا! او انتظار داشته که مورد تشویق قرار گیرد ولی استاد حوزه رو به وی می کند و می گوید که پس کی وقت کردی که فکر کنی؟ آن استاد راست می گفت. مطالعه باید یاری کننده فکر باشد و خوراک فکر را تهیه کند نه اینکه با هجمه زیاد خوراک، ذهن را خفه کنیم. مطالعه زیاد هم بد است کما اینکه مطالعه کم نیز اشکال دارد و ذهن را منجمد می کند. مهمترین اشکال علامه جعفری این بود که هیچ نظام اندیشگی خاصی در کارش پیدا نمی شد. مانند کتابخانه ای می مانست که بر حسب ردیف الفبایی مرتب نشده بلکه هرچه آمد در کتابخانه گذاشته شده است. ذهن ایشان مانند مخزن بی ترتیب و بی سامان می مانست و این حالت در سخنرانی هایش نیز نمود پیدا می کرد. از هر دری سخنی می گفت. نکته های جالب در صحبتش بود ولی نهایتاً به نتیجه خاصی منجر نمی شد. در واقع ایشان نقطه مقابل استاد ملکیان و دکتر سروش است که یک نظام فکری متقن دارند و هر چیز که می آموزند دقیقا در سر جایش قرار می گیرد. نتیجه این وضعیت آن بود که کار ماندگاری از ایشان نماند. کسی دیگر سراغ کارهای ایشان نمی رود و کتابهای ایشان تنها در زمان حیاتشان رونق داشت. از خلق کریمانه ایشان بسیار تعریف می کنند. من یک مورد را که از فردی بلاواسطه شنیدم نقل می کنم. ایشان در خانه کلاس خصوصی –البته رایگان- داشت. یک نوبت حال ایشان یا همسرشان خراب بود و مجبور می شوند کلاس را تعطیل کنند. چون آن زمان راهی برای خبر دادن به دانشجویان علاقه مند نبوده ایشان برای همه به در خانه می رفته و با کلی توضیح و اظهار شرمساری عذرخواهی می کرده تا حدی که دانشجویان خجالت زده می شدند. خاطرم می آید که زمانی دکتر سروش و اکبر گنجی به سراغش رفتند تا چیزی علیه اقدامات انصار حزب الله ازش بگیرند ولی موفق نشدند. آن زمان این خودداری علامه جعفری برایم جالب نبود ولی الان که نگاه می کنم به نظرم اقدام درستی کرد و راه خود را از سیاست کنار کشید. ای کاش این قضیه برای دکتر سروش درسی می شد و کمتر خود را به سیاست می آلود. خدایش بیامرزد و در جوارش جای دهد. https://telegram.me/ali_sarzaeem