تلگرام نوشته - 435
2016-11-12
سنت مذموم جلسه در ایران
یکی از پدیده هایی که روز به روز با آن بیشتر مواجه می شوم سنت جلسه است یعنی دائماً افرادی آدمی را به جلساتی دعوت می کنند و قاعدتاً ذکر می کنند که در آن بزرگانی هم در آن شرکت دارند تا افراد رغبت بیشتری برای شرکت پیدا کنند. تجربه من موید چند نکته است که رایگان و از سر خیرخواهی تقدیم می کنم:
1- تقریبا اکثر جلساتی که برگزار می شود بی فایده است یعنی اگر هدف یادگرفتن مطلب جدیدی باشد بیش از 90 درصد جلسات به این هدف نمی رسد. در بیشتر جلسات حرفهایی که در روزنامه خوانده می شود را می توان شنید و اکثراً کلیشه هایی رد و بدل می شود که حاوی نکته جدیدی نیست. هرچه سطح افراد شرکت کننده در جلسات بالاتر باشد، بی محتوا بودن جلسات شدیدتر می شود. وقتی سطح شرکت کنندگان کارشناسان باشد شاید یک حداقل امیدی باشد که نکته جدیدی مطرح شود اما وقتی پای مسئولان کشور، مدیران و افراد سرشناس به میان می آید باید فاتحه آن را خواند. دیگر حقیقت اثبات شده برای من این است که هرچه تعداد شرکت کنندگان بیشتر شود، عمق و فایده جلسه کمتر میشود.
2- واقعیت عجیب و فراگیری که در اکثر جلسات مشاهده می شود این است که افراد قبل از جلسه هیچ روی موضوع جلسه کار نمی کنند. همه از سر شکم سیری در جلسه شرکت می کنند و صرفاً لم می دهند و حرفهای بدیهی و صدبار تکرار شده را طوری می زنند که گویی جملات حکیمانه ای بیان می کنند. اگر آدمی ظرفیتش کم باشد با همین جرعه جرعه مطالب سیراب می شود اما اگر آدمی حسن یادگیری اش را سرکوب نکرده باشد از این بی محتوایی رنج می برد.
3- جلسات نماد دیگری از تنبلی ما ایرانیان است. به جای اینکه سه ساعت وقت بگذاریم و یک مقاله انگلیسی جدی در مورد موضوعی بخوانیم، ترجیح می دهیم سه ساعت در جلسه ای وقت تلف کنیم (که با احتساب زمان رفت و آمد می شود 5 ساعت+ خستگی) ولی آن مقاله را نخوانیم. دقیقاً به همین دلیل است که سطح سواد اکثر افراد سرشناس در ایران یکی است چون همه در جلسات مشترک حضور می یابند و حرفها را صدبار در این جلسات می شنوند.
4- جلسات هرچند به لحاظ محتوا معمولاً بسیار مبتذل هستند اما کارکرد اصلی شان لابی کردن و شبکه سازی است. افراد در این جلسات حضور می یابند تا کسانی را ببینند و دیده شوند و به حساب آیند و اگر زمانی قرار باشد سمتی رد و بدل شود آنها نیز در هنگام پیشنهاد اسامی به ذهن بیایند. می دانم بیان واقعیت به این شکل بی پرده خیلی زننده است اما واقعیت زننده تر از این است.
5- بسیاری از مطالبی که افراد بیان می کنند واقعاً با هدف طرح خود مطرح می شود. در یک رفتار منطقی اگر شما نکته ای دارید که کسی زودتر آن را گفت لزومی به بیان آن توسط شما نخواهد بود اما اگر مسئله طرح خود باشد باید وقت جلسه را گرفت و همان نکات از قبل بیان شده را باز بیان کرد. باید در حین صحبت کلمات انگلیسی رد و بدل کرد و به یک دیدار یا ماموریت خارجی، کنفرانس یا گفتگوی خصوصی با یک شخص مطرح، مقاله چاپ شده یا کتاب خود یا سخنرانی خود، اشاره به جلسه یا گفتگوی دو نفره با افراد سیاسی سرشناس، اشاره به شجره خانوادگی –اگر اصالت خانوادگی برای جمع مهم باشد- یا اشاره به موفقیت مالی شرکتهای زیرمجموعه اشاره نمود.
6- در جلسات واقعیت بد و نفرت انگیزی که همه جا دیده می شود این است که افراد یاد نمی گیرند to the point صحبت کنند. به جای اینکه اصل حرف را بزنند بیش از حد روی مقدمات و جوانب مانور می دهند و معمولاً اصل حرفشان یا فدا می شود و یا تحت الشعاع حاشیه های غیرضرور قرار می گیرد. کم صحبت کردن، در وقت مقرر صحبت کردن و دقیقا راجع به موضوع صحبت کردن از امور ساده ای است که من ندرتاً در افراد دیده ام که در جلسات رعایت کنند. به اعتقاد من احترام به دیگران منوط به رعایت این موارد است.
7- اگر در جلسه ای فرد جوانی باشد که هنوز با آداب شارلاتانیسم در کشور آشنا نباشد و احیاناً اشتباهی قبل از جلسه مطالعه کرده باشد و یک نکته جدید بداند و در جلسه مطرح کند، ندرتاً کمتر کسی به جدید بودن آن اقرار می کند و وی را تشویق می کند. چیزی که بیشتر محتمل است این است که در جلسات بعد این نکته ورد زبان حاضران جلسه قبل می شود و حتی اشاره ای به کسی که زحمت کشیده و آن نکته را استخراج کرده نمی شود.