مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » نوشته های تلگرام » تلگرام نوشته - 152

تلگرام نوشته - 152

2016-05-31

در كتاب آمده كه نيازهاي انسان نامحدود است و نيازهاي انسان سيري‌ناپذير است. گاهي نيز گفته شده كه انسان دوست دارد بيشتر مصرف كند. به نظرم در اينجا چند مطلب يا يكديگر خلط شده‌اند. نخست اينكه نياز با خواسته متفاوت است و حكم اين دو متفاوت است. براي روشن شدن بحث بايد به هستي‌شناسي فلسفي بازگردم. نياز از آن موجوداتي است كه مدركيت (به فتح ر) آن موجوديتش نيست و موجوديتش نيز مدركيت (به فتح ر) آن نيست. اما خواسته از آن سنخ موجوداتي است كه موجوديتش مدركيتش و مدركيتش (هر دو به فتح ر) موجوديتش است. يعني به لحاظ فلسفي مي‌شود انسان نيازي داشته باشد اما خودش از آن بي‌خبر باشد اما نمي‌شود انسان خواسته‌اي داشته باشد و خودش از آن بي‌خبر باشد. براي مثال گرسنگي (نوعي خواسته) انسان با بي‌پولي او (نياز) متفاوت است. محال است انسان گرسنه باشد و خودش از آن بي‌خبر باشد، اما ممكن است انسان بي‌پول باشد و خودش از آن بي‌خبر باشد. بنابراين بي‌پولي از موجوديت‌هايي است كه وجود و ادراك شدنش يكي نيست در حالي كه گرسنگي از موجوديت‌هايي است كه وجود و ادراك شدنش يكي است. مثال ديگر درد است. درد از موجوديت‌هايي است كه احساس و ادراكش با وجودش يكي است. درد اگر احساس نشود، اصلا وجود ندارد. در حالي كه بيماري از موجوديت‌هايي است كه وجودش با ادراكش يكي نيست. مي‌شود انسان بيمار باشد، اما آن را درك نكند. بنابراين موجودات جهان را بايد به دو دسته بزرگ تقسيم كرد: آنها كه موجوديت و ادراك شدن‌شان يكي است و آنها كه موجوديت‌شان و ادراك شدن‌شان يكي نيست. يكي از مفاهيم مهم اقتصاد مفاهيم نياز و خواسته است. اما نبايد با هم خلط شوند. مثلا دارو جزو خواسته‌هاي يك كودك بيمار نيست، اما جزو نيازهاي او هست. در حالي كه در يك بزرگسال مي‌تواند دارو هم نياز باشد و هم خواسته. يا در يك كودك بيمار، بستني اگرچه يك خواسته است، اما از نيازهاي او نيست. بنابراين بايد نياز و خواسته را تفكيك كرد. البته خطا از آقاي سرزعيم نيست. ايشان مي‌گويد كه اقتصاددانان نياز و خواسته را يكي مي‌كنند و آنها را در گروه ذوق و سليقه و پسند و ناپسند برمي‌شمرند و آنها را ترجيحات مي‌گذارند. در حالي كه اين خطاست و بايد فرق گذاشت ميان حالاتي كه خودمان از آنها حتما بي‌خبر هستيم و بهترين داور براي وجود و عدم‌شان خودمان هستيم و آنها كه خودمان از آنها بي‌خبر هستيم و اقتصاددان مي‌فهمد كه ما آن نياز را داريم يا خير. بنابراين تفكيك نياز از خواسته كه در روانشناسي بعد از ويليام جيمز به دقت انجام گرفته را بايد توجه كرد. قدما به جاي اين اصطلاح از مصلحت (نياز) و خوشايند (خواسته) سخن مي‌گفتند. يعني چيزي مصلحت كودك است اما خوشايند آن نيست يا چيزي بدآيند بچه است اما مصلحت او است و... .