مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » نوشته های تلگرام » تلگرام نوشته - 151

تلگرام نوشته - 151

2016-05-31

همه شاخه‌هاي علوم انساني ايران از جمله اقتصاد در يك سلسله از مسائل به فلسفه نيازمندند، همچنان كه فلسفه نيز در برخي قسمت‌ها به ساير علوم انساني اعم از تجربي يا تاريخي يا عرفاني نيازمند است. يكي از جاهايي كه علوم انساني به‌طور جدي به فلسفه نياز دارند، بحث مابعدالطبيعه فلسفه (metaphysics) است، يعني بخشي از فلسفه كه امور را از منظر وجودي (ontological) نگاه مي‌كند. براي مثال در كتاب آمده انسان وقتي چيزي را كه دارد از دست‌مي‌دهد، ناراحت مي‌شود. براي اين حكم مي‌توان موارد نقضي بر شمرد. براي مثال قرض هم يكي از داشته‌هاي انسان است! اما وقتي اين داشته را از دست مي‌دهيم، ناراحت نمي‌شويم. بنابراين كسي كه مي‌گويد انسان‌ها داشته‌هاي‌شان را از دست مي‌دهند، ناراحت مي‌شوند، مرادش قطعا قرض يا بيماري نيست. به همين خاطر است كه براي روشن شدن اين حكم كلي (انسان‌ها وقتي داشته‌هاي‌شان را از دست مي‌دهند، ناراحت مي‌شوند) بايد هستي‌شناسي مفاهيم را روشن كنيم، يعني بدانيم به عنوان يك اقتصاددان بدانيم كه مفاهيمي كه به كار مي‌بريم از يكي از اين مقولات است: جوهر، خواسته، رويداد، فرآيند، عدد، مجموعه و... و هر كدام از اين مقولات احكام خاص خودشان را دارند. ما بايد بدانيم آنچه محل بحث ما است، به كدام يك از اين مقولات اختصاص دارد. در اين مورد خاص وقتي مي‌گوييم انسان‌ها وقتي «چيزي» را از دست مي‌دهند، ناراحت مي‌شوند. اين «چيز» از مقوله جوهر است، مثل خانه و اتومبيل و... اما اگر اين چيز از مقوله خواسته باشد، قضيه فرق مي‌كند. انسان اگر اكثر خواسته‌هايش را از دست بدهد، شاد مي‌شود. همچنين است مثل رويداد يا فرايند يا... بنابراين بايد مفاهيم كليدي علم را به لحاظ هستي‌شناسي مشخص كنيم تا دقيقا معلوم شود از چه چيز صحبت مي‌كنيم. اموري كه در عالم وجود دارند، به لحاظ هستي شناختي متفاوت هستند و از اين حيث شوون متفاوتي دارند. مثلا هيچ جوهري نابودشدني نيست اما خواسته‌ها و رويدادها نابود مي‌شوند. هركدام از مقولات فلسفي احكامي دارند كه حكمي دارند و بايد تفاوت آنها را بشناسيم. مثلا روانشناسان مدام از هوش سخن مي‌گويند، اما بايد مشخص شود كه اين هوش يك خواسته است يا يك رويداد يا نسبت يا فرآيند يا... در اين كتاب نيز نوشته شده انسان‌ها بيشتر را به كمتر ترجيح مي‌دهند. بايد مشخص شود كه منظور بيشتر يا كمتر چه چيزي است. بنابراين غرض اين است كه بهتر است در اين كتاب مفاهيم كليدي را به لحاظ متافيزيك فلسفي مشخص شود. البته ممكن است كسي بگويد اين ابهام به‌زودي در كتابي اقتصادي رفع مي‌شود و وقتي مي‌گويد چيز، مرادش كالاست. اما اين سخن هم دقيق نيست. تفاوت نياز و خواسته