تلگرام نوشته - 1063
2017-04-24
گاز انبر یا میانبر
«نه تنها در مسیر خودسازی میشود یک شبه ره صدساله را رفت در راه ساختن کشور هم همینطور است» حالا این جمله را بخوانید: «در یک دوره چهار ساله با انقلابی اقتصادی درآمد کشور را دو و نیم برابر افزایش دهم، ۵ میلیون شغل ایجاد کنم، نظام مالیاتی را به نفع ۹۶ درصد مردم تغییر دهم و از همه مهمتر برنامهای مدون و دقیق برای حل مشکلات فوری اقشار کمدرآمد اجرا کنم».
سخن اول مربوط به آقای احمدی نژاد است که در تاریخ 25/7/1385 در دیدار با جانبازان و بسیجیان دانشگاه علم و صنعت بیان کرده و سخن دوم مربوط به بیانیه ورود به انتخابات آقای قالیباف است. وجه مشترک هر دو دیدگاه سرعت در ساخت و اصلاح کشور است. هر دو سیاستمدار بر نکته مهمی در فرهنگ سیاسی ایرانیان دست گذاشته اند و آن مطالبه «سریع» تحول است و چیزی که به طور ضمنی به خوانندگان منتقل می کنند حصول این پیشرفت سریع «بدون زحمت برای مردم» است. آنها با چهره ای متواضعانه می گویند که مدیران کشور باید بیشتر تلاش کنند و لازم نیست که به مردم فشار بیشتری آورد.
این نگرش به نکته محوری پوپولیسم اشاره دارد و آن تمنای «میانبر» در حصول به توسعه است. ما ایرانیان بیش از آنکه به دنبال طی کردن دقیق و پرزحمت مسیر پیشرفت باشیم بیشتر وقت و انرژی خود را صرف یافتن روشهای میانبر می کنیم زیرا سودازده هستیم زیرا تصور می کنیم که کشور ما استثنایی بر جهان است و ملت برگزیده ایم و اگر کشورهای دیگر با تلاش جانفرسای تک تک مردم گام به گام در مسیر توسعه رفته اند لازم نیست ما همین کار را بکنیم. حداکثر این است که مسئولان باید تلاش جانفرسا کنند و ما مردم امتیاز دیگری به شکل تلاش بیشتر نباید به آنها بدهیم. به همین دلیل زمانی به مدل احمدی نژاد روی آوردیم و اینک به نسخه پیشرفته تر آن یعنی قالیباف اقبال کرده ایم. به همین دلیل به این نتیجه رسیدم که مشکل پوپولیسم به عرضه پوپولیسم یعنی سیاستمداران بر نمی گردد بلکه به تقاضای پوپولیسم که از سوی جامعه است بر می گردد. از اقتصاد می دانیم که تقاضا عرضه خود را ایجاد می کند. تا وقتی پوپولیسم تقاضا داشته باشد حتما سیاستمداری ایجاد خواهد شد که پرچم پوپولیسم را بر خواهد داشت. ما هم شیفته در پی او روان خواهیم شد و بعد از چند سال با گره توسعه نیافتگی بزرگتری مواجه می شویم.
واقعیت تلخی که ما ایرانیان مغرور و پرادعا نمی خواهیم به آن اقرار کنیم این است که از راه اصلی توسعه که همانا تلاش زیاد و سختی کشیدن فراوان توسط همه مردم است فراری هستیم و به همه نسخه های بدیل پناه می بریم. به قول اهل هندسه می خواهیم مسئله توسعه نیافتگی را با برهان خلف حل کنیم یعنی اول همه راه ها و مسیرهای نادرست توسعه را طی کنیم و بعد که مطمئن شدیم راه دیگری وجود ندارد (و احتمالا به قعر رتبه جهانی رفاه تنزل کردیم) آنگاه مثل بچه آدم به سراغ راه اصلی برویم.
جان کلام این است که سودای خام پیشرفت سریع هیچ گاه تحقق نخواهد شد. تا وقتی تک تک دانشجویان ما صفحات بیشتری کتاب نخوانند، تا وقتی که صنعت گران ما برای کاهش هزینه تمام شده تقلای جانفرسا نکنند، تا وقتی بازرگانان ما برای فتح هر بازار در کشورهای دیگر مرارت فوق العاده نکشند، تا وقتی اساتید ما زحمت زیاد نوشتن در نشریات ممتاز خارجی و خواندن مقالات دشوار بیشتری را متحمل نشوند، تا وقتی که فشار کاری روی کارکنان ما زیاد نشود تا بیکاری پنهان در ادارات دولتی و غیردولتی کاهش یابد، تا وقتی نحوه کارکردن با شرکتهای خارجی را نیاموزیم و وکلای ما نوشتن قرارداد همکاری با طرفهای خارجی را نیاموزند، تا وقتی آجر آجر شهرهای ما به شکل دیگری گذاشته نشود تا وضعیت شهرهای ما از این وضعیت نازیبا به وضعیتی قابل قبول تغییر نکند، .... آرزوی تحقق توسعه دست نیافتنی خواهد بود و ما ایرانیان با این همه ادعا کماکان با حسرت نظاره گر عقب ماندن از کشورهای دیگر خواهیم بود.
آقای قالیباف را سردار گاز انبر می خوانند ولی واقعیت این است که او سردار میانبر است، میانبری که همه ما ایرانیان با پوپولیسمی که در درونمان داریم تمنای آن را می کنیم. این انتخابات جدال میان قلبی است که ما را به پوپولیسم می خواند و عقلی که ما را به تلاش و سختی کشیدن رهنمون می شود. باید دید کدام پیروز می شود و ما در قبال فرزندانمان و نسل بعد چه پاسخی در برابر انتخابهایمان داریم.
https://telegram.me/ali_sarzaeem