مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » نوشته های تلگرام » تلگرام نوشته - 1047

تلگرام نوشته - 1047

2017-04-18

پیرامون کتاب «پوپولیسم ایرانی» یکی از اموری که آقای احمدی نژاد را متفاوت از دیگر مسئولان دولت در گذشته می‏کند این است که مخالفت عمومی با شخص ایشان خیلی زیاد بود اما اقداماتش در مقایسه با ظاهر، گفتار و شخصیتش کمتر مورد نقد قرار گرفت. مقصود از این حرف این است که حجم تخریبها، مسخره کردنها و مچ گیریها آنقدر زیاد بود که نقد واقعی و جدی تصمیمات کلان وی در محاق رفت و مواردی هم که انجام می شد تحت الشعاع قرار می گرفت. بعد از قضایای خانه نشینی و ایجاد تردید نسبت به وفاداری آقای احمدی نژاد، جریان سیاسی اصولگرا که بیشتر رسانه ها را نیز در اختیار دارد این نگرش را رواج داد که احمدی نژاد و اقداماتش در دور اول خوب بود ولی از دور دوم دچار انحراف شد و خودش و اقداماتش غیرقابل دفاع شد. در دولت جدید نیز بدون توضیح تفصیلی پی در پی گفته شد که ما میراث دار مشکلات گذشته هستیم و از بس این حرف بد زده شد که اثر خود را از دست داد. نتیجه این وضع آن شد که آقای احمدی نژاد نقدناشده باقی ماند و همین امر سرمایه ایشان شد تا خود را دوباره در انتخابات مطرح کند زیرا در نزد هواداران خود چنین نشان می داد که نقد مهمی در مورد فعالیتهایش وجود ندارد که گفته نمی شود. البته نقدنشدن سیاستمداران معاصر منحصر به آقای احمدی نژاد نیست چراکه هیچ کدام از روسای جمهور و وزرا به طور خاص مورد نقد جدی ورای یک مقاله روزنامه یا مجله قرار نگرفته اند. به همین دلیل مردم ایران قضاوت خود را در مورد آنها بر اساس شواهد ناقص و مناقشه انگیزی شکل می دهند. به باور اینجانب تا وقتی فعالیت هر کدام از مسئولان سابق مورد ارزیابی جدی قرار نگیرد مناقشه بر سر شایستگی یا عدم شایستگی آنها برای آن پست یا موفق یا ناموفق بودن آنها بی معیار خواهد بود و راهی به مقصود نخواهد برد. کتاب پوپولیسم ایرانی که در ابتدا تصمیم داشتم نام «پدیده احمدی نژاد» بر آن بگذارم تلاشی است خودانگیخته، مختصر، مناقشه انگیز و حتما پرخطا برای ارائه چارچوبی منسجم از فعالیت ها و اقدامات آقای احمدی نژاد در هشت سال ریاست جمهوری. در آن دوران کشور از درآمد نفتی سرشاری برخوردار بود ولی هزینه کرد این منابع هنگفت اثر قابل قبولی در توسعه ایران برجا نگذاشت. از نظر شاخصهای اقتصاد کلان یعنی رشد و تورم آقای احمدی نژاد کشور را در بهترین شرایط تحویل گرفت و در بدترین شرایط تحویل داد. حال این سوال وجود دارد که چرا چنین ادعایی وجود دارد و شواهد آن چیست؟ سوال مهمتر این است که چرا اقدامات صورت گرفته نتوانست محصول توسعه را به همراه آورد. خیلی وقت ها ما ایرانیان تلاش داریم با کلمات کلی و تعابیر خنده دار از زیر بار تحلیل جدی مسائل فرار کنیم و یکی از موضوعات مهم برای همه علاقه مندان به سرنوشت ایران این است که چرا هزینه کردن این حجم بالا از منابع ارزی نتوانست کشور را به سمت توسعه پیش برد؟ این سوالی است که تنها با جوابهای کلی «ناپاک بودن دولت وقت»، «نداشتن تدبیر»، «پرداختن به داعیه های جهانی و غفلت از توسعه داخلی» پاسخ یافته است. این کتاب گام اول برای جدی گرفتن این سوال است و تلاشی برای عرضه پاسخ به آن محسوب می شود. برای پاسخ دادن به این سوال ناگزیر از پاسخ دادن به این سوال بودم که اساسا چرا سیاستها و اقدامات انجام شده انتخاب شد؟ یعنی چارچوب فکری مسئولان دولت وقت چه بوده که به چنین تصمیمی رسیده اند. برای یافتن پاسخ به این سوال ناگزیر از قدری همدلی برای شناخت چارچوب ذهنی آنها بوده ام و تلاش کرده ام تا خواننده نیز منطق حاکم بر مسئولان دولتهای نهم و دهم را دریابد. این سوال آدمی را به عرصه اقتصاد سیاسی و روانشناسی سیاسی می‏کشاند. سوال بعدی این است که به اجرا در آوردن هر سیاست تنها منوط به اتخاذ سیاست توسط مقامات اجرایی نیست بلکه باید حمایت عمومی از آن سیاست و همراه و همکاری دیگر نهادهای حکومتی جلب شود در غیر این صورت بسیاری از تصمیمات در عمل به اجرا در نخواهند آمد. پاسخ به این سوال آدمی را به حوزه ارتباطات سیاسی رهنمون می‏کند. در گام سوال این سوال مطرح می‏شود که پیامدهای این سیاستها در سطح کلان چه بوده است. برای پاسخ به این سوال از آموزه های اقتصاد کلان استفاده شده است.