تلگرام نوشته - 1024
2017-04-11
آیا وعده صد روزه نقطه ضعف بزرگی برای روحانی است؟
علی سرزعیم
روانشناسان می گویند انتخاب برخی گزینه ها و حتی عدم انتخاب برخی گزینه های دیگر علامت های خوبی از وضعیت شخصیت یک فرد است. به همین قیاس می توان گفت که نقدهایی که یک فرد یا حزب یا جریان سیاسی می کند نشان از میزان بلوغ و پختگی است. در چند وقت اخیر پیوسته از سیاستمداران اصولگرا بحث وعده 100 روزه رئیس جمهور به عنوان یک نقطه ضعف بزرگ مطرح شده و آنقدر بین خود آن را تکرار کرده اند که برای خودشان هم مسلم شده که گواهی بزرگ بر بی کفایتی آقای روحانی برای تداوم حضور در این مسئولیت یافته اند. در ارزیابی این موضوع باید به یک مسئله توجه داشت. آیا یک موضوع در کانون وعده های یک سیاستمدار بوده و یا جزو مسائل فرعی و حاشیه ای است؟ اگر موضوعی وعده اصلی و کانونی سیاستمدار باشد ولی بعدا خلاف آن وعده عمل کند مچ گیری سیاسی امر درستی است که به صورت طبیعی توسط توده مردم انجام خواهد شد و اگر سیاست مداران رقیب آن را شروع کنند مردم آن را خود دست خواهند گرفت. ولی اگر مسئله ای بحثی حاشیه ای باشد تا وقتی سیاستمدار به وعده های اصلی خود وفادار باشد صرفا یک نقطه منفی کوچک قلمداد خواهد شد و هواداران وی آن را نادیده خواهند گرفت و یا آن را به خوبی های وی خواهند بخشید.
به عنوان مثال امام خمینی در سخنرانی معروف بهشت زهرا وعده آب مجانی برق مجانی داد و تا سالها عده ای از مخالفان ایشان، این قضیه را به عنوان یک مچ گیری مطرح می کردند تا جایی که صداوسیما اقدام به سانسور این بخش از سخنرانی می کند. واقعیت این است که همه کسانی که از امام خمینی طرفداری کردند اقدام خود را به خاطر این وعده انجام ندادند بلکه وعده های اصلی امام خمینی استقلال، آزادی از دیکتاتوری و اختناق، ایجاد حکومت اسلامی و رسیدگی بیشتر به بخش مستضعف و فقیر جامعه بود. این وعده ها بود که مردم را به دنبال ایشان کشاند نه وعده های رفاهی مثل آب و برق مجانی. مردم به خاطر طلب رفاه بیشتر به خیابانها نیامدند بلکه به خاطر مقابله با استبداد سینه خود را مقابل گلوله ها سپر کردند. البته اگر بخواهیم سیاستمدار را موجودی تعریف کنیم که هیچِ هیچ اشتباهی نداشته باشد و معصوم باشد البته وعده آب و برق مجانی- که اساسا وعده ای درست نبود- یک ضعف مهم قلمداد می شود اما اگر با خود بگوییم که یک سیاستمدار هم به عنوان یک انسان در جو شدید و طوفانی انقلاب ممکن است هیجان زده شود و اشتباه کوچکی هم بکند، آنگاه آن موضوع را کم اهمیت قلمداد خواهیم کرد و به سادگی از آن گذر خواهیم کرد. اگر کسی بخواهد به طور منطقی و مستدل بر امام خمینی نقدی کند باید عملکرد وی را با وعده های اصلی داده شده در انقلاب مقایسه کند و اگر مغایرتی یافت آن را مطرح کند نه اینکه روی آب و برق مجانی تمرکز کند و هوچی گری راه بیاندازد.
به همین قیاس باید گفت که وعده اصلی آقای روحانی مذاکره هسته ای برای رفع تحریم، رعایت حقوق شهروندی، به کارگیری مدیران با تجربه و استفاده از عقلانیت و تدبیر به شکل سازمان یافته بوده است. اگر آقای روحانی در هر کدام از این موارد خلاف وعده عمل کرده باشد باید با صدای بلند مطرح کرد و اتفاقا مچ گیری در این موارد کار درست و پسندیده ای است و زمان مناسب این امر نیز مقطع انتخابات است. به نظر من اشاره به اینکه در یک برنامه کوتاه مدت و حتی صد روزه تحولی ایجاد خواهم کرد و گزارش عملکرد خواهم داد واقعاً نقطه ضعف مهم و ارزشمندی قلمداد نمی شود که یک جریان سیاسی بخواهد بار تبلیغاتی خود را روی آن بنا کند. روشن است که بهتر بود آقای روحانی چنین سخنی نمی گفت کمااینکه بهتر بود امام خمینی آن جمله را نمی گفت تا همین بهانه به دست مخالفان داده نمی شد. در عالم سیاست این قبیل خطاها بیش از آنکه یک نقطه ضعف جدی و بزرگ باشند یک اشتباه لپی هستند و نباید آنها را جدی گرفت. این قبیل انتقادات بیش از آنکه طرفداران آقای روحانی را از ایشان منصرف کند در بهترین حالت مخالفان ایشان که در دور قبل هم به ایشان رای ندادند بر استواری در موضع خود ترغیب خواهد کرد. پختگی جریان اصولگرا در این است که به جای تمرکز روی این مچ گیری های سیاسی که شبیه خاله زنک بازی است نقدهای اساسی مطرح کند و در کنار آن نقدها، رویکرد ایجابی برای حل مسائل کشور عرضه کند. جریان اصولگرا باید بداند که با رویکرد سلبی و ضربه روحانی نخواهد توانست به کرسی ریاست جمهوری برسد بلکه با داشتن برنامه ایجابی و مقایسه این برنامه ایجابی با برنامه آقای روحانی است که خواهد توانست رای دهندگان را به جدی گرفتن کاندیدای خود ترغیب کند.
https://telegram.me/ali_sarzaeem