تلگرام نوشته - 1004
2017-04-03
دولت و بیکاری
من اقتصاد خوانده ام و معنی مشخص آن این است که با نقش سیاست های پولی و مالی برای خروج اقتصاد از رکود و نزدیک کردن اقتصاد با اشتغال کامل عوامل تولید از جمله نیروی کار آشنا هستم ولی فکر می کنم که یک اشتباهی به شکل فراگیر وجود دارد و آن این است که دولت را تنها عامل یا عامل اصلی رشد یا رکود یا بیکاری یا اشتغال قلمداد می کنند. مثلا اگر رشد بالا رود دولت موفق قلمداد می شود و اگر بیکاری بالا رود دولت مقصر قلمداد می شود.
این تلقی یک وجه درست دارد و یک وجه نادرست. وجه درست این مسئله این است که تولید مثل فوتبال است نه پینگ پنگ یعنی موفقیت یک بنگاه صنعتی در رقابت با محصولات خارجی تنها مرهون تلاشهای خودش نیست بلکه باید سیاست های اقتصاد کلان هم مشوق و تسهیل کننده فعالیت هایش باشد. اگر این شرط بیرونی برآورده شود و خود بنگاه هم تلاش خود را انجام دهد آنگاه موفقیت رخ خواهد داد. مثال این امر مثل موفقیت تحصیلی یک دانش آموز است. از یک سو پدر و مادر باید فضای مناسب درس خواندن و مدرسه مناسب برای درس خواندن فراهم کنند ولی اینها شرط لازم برای توفیق تحصیلی هستند ولی شرط کافی نیستند و شرط کافی همانا تلاش خود دانش آموز است. به یاد می آورم همکار عزیزی می گفت که اگر حقوق اساتید هاروارد را به من هم بدهند من هم چنان مقاله هایی می نویسم ولی واقعاً معتقدم که این حرف یک توجیه است برای تنبلی و کم کاری ما. واقعیت این است که اساتید ما نیز به اندازه اساتید هاروارد تلاش و مطالعه و تحقیق نمی کنند و حتی وقتی درآمد زندگی شان مکفی می شود بازهم قادر به چاپ کتاب و مقاله در چنان سطوحی نمی شوند.
در کشور ما چون سنتاً سیاست دولت نادرست بوده فعالان صنعتی همواره عادت داشته اند که ضعف قدرت رقابت محصولات خود را به عامل محیطی یعنی دولت نسبت دهند. این امر اگرچه حرف درستی است ولی پوششی شده تا ضعف درونی بنگاه های تولیدی ما نادیده گرفته شود. برای همین نیز وقتی که سیاست های دولت بهبود می یابد بازهم مشکل بنگاه های ما حل نمی شود. تحریم هم دلیل مضاعفی برای مغفول ماندن ضعف درونی بنگاه های ما ایجاد کرد. البته برای فعالان اقتصادی کار ساده ای است که همه تقصیر را به گردن دولت بیاندازند ولی واقعیتی که غیرقابل انکار است ضعف بنگاه های داخلی است. رشد در درون بنگاه ها ایجاد می شود و اشتغال باید توسط بنگاه های مختلف ایجاد گردد. ضعف این دو متغیر تنها بر ضعف سیاست های دولتی دلالت ندارد بلکه از ضعف بنیه تولیدی، ضعف توان مدیران ایرانی، ضعف خلاقیت مهندسان و ضعف بهره وری نیروی کار حکایت می کند. چون در ایران موضع اپوزیسیون داشتن محبوبیت دارد، کار ساده ای است که به سادگی دولت را متهم کرد ولی آن چه که گفته نمی شود ضعف درونی بنگاه هاست. این تقصیر درآمد نفت است که سطح رفاه ما ایرانیان را به مراتب بالاتر از سطح بهره وری نیروی کار ایرانی قرار داده است.
https://telegram.me/ali_sarzaeem