2014-09-16
در سال 2013 صادرات چین حدود 2.2 تریلیون دلار و واردات آن حدود 1.95 تریلیون دلار بوده است. از سال 2001 که چین به سازمان تجارت جهانی پیوست جذب سرمایه گذاری خارجی آن به رغم وقوع بحران مالی جهانی رو به رشد بوده است. در عین حال چین خود نیز شدیدا شروع به سرمایه گذاری خارجی کرده است. در سال 2012 حدود 88 میلیارد دلار توسط 16 شرکت چینی در 179 کشور سرمایه گذاری شده است. بر اساس برنامه 5 ساله آنها قرار است این رقم در 2015به 150 میلیارد دلار و در سال 2017 (یعنی سال آخر برنامه پنج ساله اگر اشتباه نکنم) به 500 میلیارد دلار برسد. چهار مرحله باز شدن چین بر روی تجارت خارجی: 1979 تا 1994: قبلا بازرگانی خارجی چین در انحصار تنها 12 شرکت بود ولی ضمن رفع این انحصار، موانع تعرفه ای و غیرتعرفه ای اعمال شد. از دهه 90 به بعد موانع غیرتعرفه ای کنار گذاشته شد. اصلاح نظام ارزی و واقعی کردن نرخ ارز و سپس یکسان سازی نرخ ارز مکمل این اقدامات بود. قبلا همه سود ناشی از تجارت خارجی بنگاه¬ها به دولت واریز می شد اما اجازه داده شد که بنگاه ها آن را حفظ کنند. حذف سوبسید تجاری و تصویب قانون سرمایه گذاری خارجی در 1979 و 500 آیین نامه مربوطه در فاصله 1979 تا 1989 از دیگر اقدامات بود. سقف مالکیت شرکت¬های خارجی از بنگاه¬هایی که تاسیس می کردند برداشته شد و کف 25% برای مشارکت در تاسیس اعمال شد. امکان سواپ ارز، معافیت مالیاتی برای جذاب کردن سرمایه گذاری خارجی اعمال شد. با این اقدامات به رغم اینکه حجم تجارت خارجی افزایش یافت اما در تمام این سالها (به جز 1983) چین با کسری تراز تجاری روبرو بود که موید آن بود که مزیت¬های نسبی هنوز شکل نگرفته بود. از 1995 تا 2001: در این مقطع چین تلاش کرد که عضو گات شود و در مبادلات تجاری شرکت کند. در حالیکه چند دهه قبل صادرات چین عمدتا اقلام کشاورزی بود در این فاصله صادرات محصولات الکترونیکی و مکانیکی از پوشاک جلو زد و حجم تجارت در سال 2000 به 400 میلیارد دلار رسید در حالیکه این رقم در 1979 تنها 28 میلیارد دلار بود. رشد صادرات مرهون سرمایه گذاری های خارجی بود که بیشتر با هدف صادرات در چین تاسیس می شد اما به تدریج اثرات خود را بر بخش های پایین دستی و بالادستی خود باقی گذارد. 2001 تا 2012: پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی در سال 2001 موجب شد تا اصلاحات لازم را انجام دهد و نرخ تعرفه ها از 15.3 درصد در سال 2001 به 9.6 درصد در سال 2010 برسد. در نتیجه این کشور از یک کشور بسته یا نیمه بسته به یک کشور به لحاظ تجاری باز تغییر شکل دهد. در سال 2001 صادرات چین 266 میلیارد و واردات آن 243 میلیارد دلار بود اما در ده سال بعد صادرات و واردات به ترتیب سالانه 18.3 و 17.6 درصد رشد داشتند. چین هم اکنون بزرگترین صادرکننده و دومین واردکننده بزرگ دنیا است. پیوسته صادرات مواد خام کاهش و صادرات صنایع پیشرفته از 17.5 درصد در سال 2001 به 31.2 درصد در سال 2010 افزایش یافته است. خدمات بازرگانی (service trade) از 71.9 میلیارد دلار در سال 2001 به 362.4 میلیارد دلار در سال 2010 افزایش یافت. سرمایه گذاری مستقیم خارجی از 46.5 میلیارد دلار در سال 2001 به 105.7 میلیارد دلار در سال 2010 افزایش یافت که بالاترین رقم در کشورهای در حال توسعه است. بیشتر سرمایه گذاری خارجی چین به سمت صنعت بوده و کمتر متوجه کشاورزی شده است که دلیل آن کنترل قیمت کالاهای کشاورزی برای ارزان نگه داشتن غذا است. از 500 شرکت برتر جهان، 480 شرکت در چین شعبه دارند. تا سال 2010 بیش از 1400 مرکز تحقیق و توسعه توسط شرکت های خارجی در چین تاسیس شده است. سرمایه گذاری خارجی چین از 1 میلیارد دلار در سال 2001 به 59 میلیارد دلار در سال 2010 افزایش یافت. از سال 2012 به بعد: قبلا گفتم که هدف چین این است که وارداتش را افزایش دهد و دیگر نمی خواهد مازاد صادرات بر واردات داشته باشد تا رفاه مصرف کنندگان افزایش یابد (تراز حساب جاری). در سمت سرمایه نیز می خواهد که سرمایه گذاری در خارج را همسو با جذب سرمایه گذاری خارجی افزایش دهد (تراز حساب سرمایه). این سیاست به شرحی که خواهد آمد با سیاست صنعتی جدید چین کاملا سازگار است.