مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » پکن نامه » پکن نامه 10- دین در چین

پکن نامه 10- دین در چین

2014-09-14

کنفوسیوس (500 سال قبل از میلاد مسیح) در شمال چین و تائوئیسم (600 سال قبل از میلاد مسیح) در جنوب چین رایج بوده است. کنفوسیوسیسم اگرچه در ابتدا سرکوب شد اما در بیشتر تاریخ چین دین رسمی بود. امروزه مردم چین آن را بیشتر فلسفه زندگی می دانند تا یک دین. لائو بنیانگذار تائویسم شاید معلم کنفوسیوس بوده و قدیمی تر از وی است. گفته می­شود که کتاب تائو بعد از انجیل پرترجمه­ترین کتاب دنیا است. از جمعیت یک میلیارد و سیصد میلیونی چین، 700 میلیون نفر کلاً بی اعتقاد به دین­های رایج در خارج چین هستند و البته اعتقاد به آموزه­های کنفوسیوس و تائو را دین تلقی نمی کنند. 600 میلیون نفر دیگر شامل حدود 300 میلیون نفر می شود که به نوعی از اسطوره­های تاریخی و محلی معتقدند (به اصطلاح folk religion)، حدود 250 میلیون نفر بودایی، حدود 70 میلیون نفر مسیحی که اکثریت مطلق آنها را پروتستان­ها تشکیل می­دهند. مسلمانان حدود 24 میلیون نفر را تشکیل می دهند که عمدتا در یک استان چین (سین کیانگ) مستقر هستند. البته این آمار خیلی قدیمی است و نتایج سرشماری سال 2011 هنوز منتشر نشده است (آمارها تقریبی است). مسیحیت توسط میسیونرها از ایتالیا و فرانسه در قرن 17 به چین راه یافت. بعد از برگزاری برخی مناظره­ها بین آنها و علمای محلی امپراطور چین فعالیت میسیونرها را ممنوع اعلام کرد. اسلام در چین در زمان سلسله هان بلافاصله پس از ظهور پیامبر منتشر شده است. چگونه؟ نمی دانم. در یکی از سلسله­های چینی که حاکمان خیلی اهل مدارا بودند مسلمانان توانستند به مدارج بالا دست یابند. یهودیت هم در زمان هان­ها وارد شد ولی زود از بین رفت. از ایران هم دین زرتشتی و مانوی به چین آمد. برخی ادیان از همان ابتدا خود را از سیاست کنار کشیدند اما برخی دیگر نظیر بودیسم اشاعه خود را در گرو پیوند با حاکمان می­دیدند. با ظهور کمونیسم دین مطابق آموزه مارکس افیون توده­ها قلمداد شد ولی امروزه نسبت حکومت با دین وضعیت نامشخصی دارد. از یک­سو با بازشدن اقتصاد به جهان خارج و رواج فرهنگ­های غربی در چین، دیگر سرکوب دین جذابیت و توجیهی ندارد ولی از سوی دیگر اساس حکومت چین مارکسیسم است. لذا خود حکومت در قبال این مسئله سردرگم است. مثلا چندی پیش پس از افتتاح یک موزه مجسمه کنفوسیوس در مقابل درب نصب شد ولی به اتهام اینکه وی حامی فئودالیسم بوده آنقدر این کار مورد انتقاد قرار گرفت که بعد از مدتی مجبور به حذف آن شدند. امروزه ظاهرا شرط عضویت در حزب کمونیست چین عدم اعتقاد به ادیان است. نکته جالب اینجاست که اکثر موسسات مروج کنفوسیوسیسم در خارج چین توسط دولت چین مورد حمایت مالی و سیاسی قرار می­گیرند اما در داخل هیچ حمایتی صورت نمی­گیرد. در عین حال مردم چین کمونیسم را یک ایدئولوژی اروپایی می دانند و می خواهند هویت چینی را تعریف کنند. در تعریف هویت یک چینی کنفوسیوسیسم نقش برجسته ای دارد. در مورد استان سینگ کیانگ هم مسئله این است که در دوره جنگ جهانی اول از چین جدا شد و پس از آن هم چند بار تلاش شد تا مستقل شوند. لذا یک سابقه اینگونه هست. در دوران انقلاب فرهنگی که سخت­گیری نسبت به همه چیز در چین به اوج رسید، بخشی از مسلمانان چین به آسیای میانه هجرت کردند. با بازشدن اقتصاد، برخی از مسلمانان چین برای تحصیلات دینی به کشورهای جهان اسلام رفتند و بنابر روایت دولت چین، با اندیشه­های رادیکال برگشتند که زمینه درگیری با حکومت مرکزی را فراهم کرد.