مسیر سایت: وبسایت شخصی علی سرزعیم » یادداشت های روزانه وبسایت » عیدانه نوروز 1394: ملال خاطر و خیرخواهی

عیدانه نوروز 1394: ملال خاطر و خیرخواهی

2015-03-28

ملال خاطر و خیرخواهی

من بهترین سخنان و نوشته‌ها را نوشته‌هایی نمی‌دانم که اطلاعاتی را از یک کتاب یا یک منبع به شما منتقل کند. بهترین سخنان و نوشته‌ها را چیزهایی می‌دانم که حاصل تجربه اصیل زندگی هر فرد است. چیزهایی که از درون‌نگری در وجود خود یا تامل در تجربه زندگی جمعی حاصل شده است. این هم هدیه من به شما از این تامل:

اگر هر از چندگاهی از روال ملال‌آور زندگی دلتنگ می‌شوید و نمی‌توانید معنایی برای تقلاهای بی‌پایان زندگی روزمره بیابید، اگر هر از چندگاهی دچار قبض می‌شوید و مثل مولوی که گاه گفتن مثنوی را متوقف می‌کرد و در پاسخ اطرافیان برای ادامه مثنوی می‌گفت "دل ندارم بی‌دلم معذور دار" انگیزه تداوم فعالیت اجتماعی را از دست می‌دهید، اگر هر از چندگاهی از مصاحبت دیگر انسانها آزرده خاطر می‌شوید و از سیاست‌ورزی و مآل اندیشی در تک تک رفتارها و ژستها و احوال‌پرسی‌ها به تنگ می‌آیید، اگر به این فکر می‌افتید که نتیجه زندگی شما در این کره خاکی صرفا مصرف یک وانت مرغ و گوسفند بوده و از این فکر احساس انزجار می‌کنید، ...

گمان نکنید که مشکل روانی دارید و باید به روانپزشک مراجعه کنید و داروی خاصی را مصرف کنید. اینها تبعات زنده ماندن وجدان و فطرت شماست. هنوز کورسویی از حیات آنها باقی مانده و سرکوب و نادیده گرفتن خود را به این شکل به شما هشدار می‌دهند. همانطور که یک بچه وقتی نهایتا به تنگ می‌آید با گریه پدرومادر را از وضعیت خود مطلع می‌کند، بیچاره فطرت و روح ما در زیر لگدکوب منفعت طلبی‌های روزمره بالاخره به فریاد در می‌آید و هر از چندگاهی به این شکل به ما هشدار می‌دهد که بیش از حد نادیده گرفته ایمش!

حال چه باید کرد؟ به تجربه دریافته‌ام که در این مواقع خیرخواهی و خوبی کردن کمک می‌کند از این وضعیت بدر آیید. مثلا قدری از پول خود را صرف کمک به ایتام کنید. با سازمان‌های مردم نهاد راهی طبیعت شوید و طبیعت را از آشغال‌ها پاک کنید. در اردوهای جهادی شرکت کنید و در ساخت یک مدرسه در مناطق محروم مشارکت ورزید. به گربه‌های کوچک محل غذا دهید و از دور نظاره‌گر آنها باشید. گل بکارید و آنها را آب دهید. به یک دوست هدیه دهید. سعی کنید که بی‌تمنای جبران و مقابله به مثل، خدمتی در حق انسانی کنید. به همکار/دوست یا خویشی زنگ بزنید و کلمات صمیمانه نثارش کنید و اگر دردی دارد با او همدلی کنید.....

اگر اینگونه کنید تصویر دنیا در مقابل چشم شما دوباره تغییر می‌کند و جهان آنقدر کدر نخواهد بود که در ابتدا به نظر می‌رسید. با این کارها موقتا مسکنی به روح و ضمیر و فطرت‌تان خورانده‌اید و می‌توانید مجددا با انرژی به فعالیت‌های نفع‌طلبانه خود ادامه دهید. می‌توانید آسوده خاطر باشید که تا چندی بازهم می‌توانید با خیال راحت به خودپرستی و خویشتن‌خواهی خود ادامه دهید بی آنکه دچار سوالات فلسفی شوید.

امیدوارم این تجربه به کارتان آید.

ایام به کام